گروه نرم افزاری آسمان

صفحه اصلی
کتابخانه
تفسیر اثنی عشری
جلد يازدهم
سوره چهل و دوم (شوري) ...



ص : 393
اشاره
این سوره مبارکه را سورة الشریعه نیز گویند و در مکه معظمه نازل شده.
عدد آیات: ... ص : 393
پنجاه و سه نزد کوفی، و پنجاه نزد دیگران.
عدد کلمات: ... ص : 393
ششصد و شصت و شش کلمه.
عدد حروف: ... ص : 393
سه هزار و هشتصد و هشتاد حرف است.
ثواب تلاوت: ... ص : 393
از حضرت صادق علیه السّلام مروي است که: هر که این سوره را تلاوت کند، حق سبحانه او را مبعوث فرماید روز قیامت و روي او
مانند آفتاب باشد، خطاب فرماید اي بنده در دنیا مداومت به سوره حمعسق نمودي و ثواب آن را ندانستی، و اگر علم به آن داشتی
هرگز از خواندن آن ملال نیافتی و بدان مداومت کردي. پس ملائکه را فرماید او را داخل بهشت کنند و براي او در آن قصري که
درها و شرفه و درجه آن از یاقوت سرخ و صفا و لطافت آن بر وجهی که ظاهر آن از باطن آن و باطن آن از ظاهر آن هویدا باشد و
«1» . هزار حور العین و هزار جواري و هزار ولدان مخلدون براي او باشد
صفحه 298 از 372
تذکره: ... ص : 393
البته ثواب، محقق، لکن مشروط به تقوي و عمل به فرامین الهی خواهد بود.
__________________________________________________
. 1) ثواب الاعمال (چ بیروت، 1403 ق) ص 142 )
ص: 394
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
[سوره الشوري ( 42 ): آیات 1 تا 2] ... ص : 394
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِیمِ
( حم ( 1) عسق ( 2
حم عسق حم عسق: در این کلمه شریفه اقوالی است:
.«1» -1 در معانی الاخبار- از حضرت صادق علیه السّلام معناي آن: الحکیم المثیب العام السمیع القادر القوي
حوض کوثر که موالیان از آن « حا » : -2 رمزي است به عطایا که خدا به حضرت سید الانبیاء صلّی اللّه علیه و آله مرحمت فرموده
عزّ نامحدود او که اعز اشیاء « عین » . ملک محدود که از شرق و غرب به اعتراف امت عالی همت او در آید « میم » . سیراب شوند
مقام محمود او در شب معراج که مقام اوادنی و در قیامت که « قاف » . سناء مشهور او که مرتبه هیچکس به او نمیرسد « سین » . است
شفات کبري است.
از قاهر. « قاف » ، از قدوس « سین » ، از عالی « عین » ، از مجید « میم » ، از رحمن « حا » -3
در آثار آمده که وقتی این .« سنگ باریدن » ، اثر قذف « قاف » ، نشانه مسخ « سین » ، علامت عذاب « عین » -4 از ابن عباس نقل شده که
آیه نازل، اثر ملال بر جبین مبارك حضرت ظاهر شد گفتند: یا رسول اللّه چرا دلتنگ شدي؟
فرمود: مرا خبر دادند به بلائی که به امت من فرود آید و آن خسف و مسخ و قذف و امثال آن از خروج دجال و سایر وقایع که در
«2» . زمان خروج حضرت مهدي و نزول عیسی علیهما السّلام ظاهر شود
مانند قحطی زمان « قحطی » سنون « سین » عذاب، و « عین » -5 تفسیر برهان- تأویل دیگر از حضرت باقر علیه السّلام فرمود: حم، حتم و
حضرت
__________________________________________________
. 1) معانی الاخبار، باب معنی الحروف المقطعۀ، ص 22 )
. 2) منهج الصادقین، چاپ 1333 شمسی، ج 8، ص 198 )
ص: 395
و مسخ میباشد در آخر الزمان به سفیانی و اصحاب او و مردمی از کلب سی « باریدن سنگ » قذف « قاف » یوسف علیه السّلام، و
علیه السّلام به مکه و او است مهدي این امت. « عجل اللّه فرجه » هزار نفر خارج شوند با او و آن زمانی است که خارج میشود قائم
«1»
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 3] ... ص : 395
صفحه 299 از 372
( کَذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ ( 3
کَ ذلِکَ یُوحِی إِلَیْکَ: مثل آنچه در این سوره است از معانی، وحی میفرماید به تو، وَ إِلَی الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکَ: و بسوي آنانکه پیش از
تو بودند از سایر پیغمبران و انبیاء، اللَّهُ الْعَزِیزُ الْحَکِیمُ: خدائی که غالب است بر جمیع اشیاء، دانا به احوال کسی که شایسته نزول
وحی است بر او، پس هیچکس او را از انزال وحی باز نتواند داشت و بر هر کس که وحی نازل کنند به حکمت و مصلحت باشد.
مراد آنکه عادة اللّه جاري گشته بر اینکه مضامین این سوره که توحید و تصدیق به بعث و نشور به تمام پیغمبران خود الهام نماید، و
این معانی را در قرآن و سایر کتب سماویه مکرر فرماید به جهت تنبیه بلیغ و لطف عظیم نسبت به بندگان اولین و آخرین، پس هیچ
پیغمبري حق تعالی به او کتاب نفرستاده مگر که معانی این سوره را به لغات ایشان در آن درج فرمود.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 4] ... ص : 395
( لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ ( 4
لَهُ ما فِی السَّماواتِ: مر ذات یگانه سبحانی راست آنچه در آسمانها است
__________________________________________________
1) برهان، ج 4، ص 115 ، بنقل از تفسیر محمد بن عباس. )
ص: 396
از امور علوي، وَ ما فِی الْأَرْضِ: و آنچه در زمین است از موجودات سفلیه، وَ هُوَ الْعَلِیُّ الْعَظِیمُ: و او است بلند مرتبه با عظمت و جلال
که عقل دوربین از ادراك رفعت و جلالت کبریائی او واله و متحیر است.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 5] ... ص : 396
( تَکادُ السَّماواتُ یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ وَ الْمَلائِکَۀُ یُسَبِّحُونَ بِحَمْدِ رَبِّهِمْ وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِمَنْ فِی الْأَرْضِ أَلا إِنَّ اللَّهَ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ ( 5
تَکادُ السَّماواتُ: نزدیک شده که آسمانها از غایت هیبت عظمت و جلالت، یا از استعظام نسبت نالایق به ساحت درگاه سبحانی،
یَتَفَطَّرْنَ مِنْ فَوْقِهِنَّ: شکافته شود از بالاي یکدیگر، یعنی مبدء شکافتن از عرش و کرسی شود به این ترتیب تا به آسمان دنیا، و چون
اجرام علویه با وجود رفعت و متانت از جهت سطوت و عظمت نزدیک به انشقاق باشد، پس اکوان سفلیه به طریق اولی منهدم
گردد. در کشاف بیان نموده که ذکر فوقیّت، اشعار است بر کمال عظمت و کبریا و جلال ملک متعال، زیرا فوق آسمانها عرش و
کرسی و اصناف ملائکه مقربین و غیر آن از آثار ملکوت و جبروت، پس ابتداي انشقاق از آنجا اعظم ادله باشد بر غایت عظمت و
یا همه آسمانها منشق گردند از فوق زمین. .«1» جلال حضرت عزت
وَ الْمَلائِکَ ۀُ یُسَ بِّحُونَ: و جمیع ملائکه تسبیح میکنند ذات سبحانی را از ناشایسته تنزیهی مقترن، بِحَمْدِ رَبِّهِمْ: به سپاسداري و
شکرگزاري پروردگار خود، یعنی تسبیح و حمد با هم میگویند تا یکی نافی ناسزا و دیگر مثبت سزاوار. از حضرت صادق علیه
السّلام مروي است که مراد به ملائکه در این مقام
__________________________________________________
[...] . 1) تفسیر کشاف (چ مصر) ج 3 ص 396 )
ص: 397
وَ یَسْتَغْفِرُونَ: و آمرزش میطلبند، لِمَنْ فِی الْأَرْضِ: براي کسانی که .«1» حمله عرشاند که همیشه به تسبیح و تحمید الهی مشغولند
در زمیناند از مؤمنان نه کافران، چه آنها هرگز رحمت الهی را نمیرسند و لذا در سوره مؤمن استغفار حمله عرش را مخصوص
صفحه 300 از 372
علی ابن ابراهیم (رحمه اللّه:) استغفار کنند براي مؤمنین از شیعه توبه کنندگان .« وَ یَسْتَغْفِرُونَ لِلَّذِینَ آمَنُوا » : اهل ایمان گردانیده که
.«2» خاصه، و لفظ آیه عام و معناي آن خاص است
أَلا إِنَّ اللَّهَ: آگاه باشید بدرستی که خداي تعالی، هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِیمُ:
اوست بسیار بسیار آمرزنده بندگان، مهربان بر ایشان به قبول توبه. و از وفور رحمت و غفران او است که ملائکه را امر فرماید به
استغفار براي گنه کاران مؤمنین. آیه شریفه بنابر تفسیر اول براي زیادتی تقریر عظمت است، و بنابر ثانی به جهت دلالت است بر
تقدّس ذات او از اتخاذ شریک.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 6] ... ص : 397
( وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ وَ ما أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ ( 6
بعد از آن از امهال کفار اخبار فرماید:
وَ الَّذِینَ اتَّخَذُوا: آنانکه فرا گرفتند، مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ: غیر از خدا دوستان که شرکاء و معبودان مشرکانند. و تسمیه شیء به اسم لازم
آن. اللَّهُ حَفِیظٌ عَلَیْهِمْ: خدا نگهبان است بر اعمال و اقوال و افعال آنان، و هیچ چیز از او فوت نشود، پس همه را جزا خواهد داد. وَ ما
أَنْتَ عَلَیْهِمْ بِوَکِیلٍ: و نیستی تو اي پیغمبر بر ایشان گماشته شده، یعنی بر تو واجب نیست که موکل آنها باشی و محافظت اعمال آنها
کنی، و از کفر ایشان دلتنگ مشو، بر تو همین تبلیغ است.
__________________________________________________
1) نور الثقلین، ج 4، ص 557 حدیث 7 بنقل از مجمع البیان (نقل به مضمون). )
. 2) برهان، ج 4، ص 115 )
ص: 398
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 7] ... ص : 398
اشاره
( وَ کَذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ قُرْآناً عَرَبِیا لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ لا رَیْبَ فِیهِ فَرِیقٌ فِی الْجَنَّۀِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ ( 7
وَ کَ ذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ: و همچنین وحی فرستادیم بسوي تو، قُرْآناً عَرَبِیا: در حالتی که آن قرآنی است عربی، یعنی چنانچه وحی
نمودیم هر پیغمبري را به زبان قوم خود، همچنین وحی کردیم بسوي تو قرآن را به زبان قوم که عربی باشد، لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُري تا
بترسانی اهل مکه را، وَ مَنْ حَوْلَها: و کسانی را که اطراف آن هستند تا انتهاي ربع مسکون. تسمیه مکه به أم القري به جهت انبساط
همه زمین است از تحت آن، و اصل جمیع نواحی عالم باشد. وَ تُنْذِرَ یَوْمَ الْجَمْعِ: و بترسانی همه ایشان را از روز جمع شدن مردم که
قیامت باشد، لا رَیْبَ فِیهِ: نیست شکی در وقوع آن در نفس الامر، اگرچه شکاك شک نماید. قیامت را روز جمع نامند به اعتبار
آنکه خلق اولین و آخرین در آن مجتمع شوند، یا به اعتبار آنکه ارواح به اجساد تعلق یابد. بعد از آنکه همه محاسبه شوند به اعمال
خود، فَرِیقٌ فِی الْجَنَّۀِ: بعضی را بهشت برند به جهت طاعت و عبادت که مؤمنان موحدند، وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ: و گروهی دیگر در
جهنم اندازند به جهت کفر و عناد و مخالفت که مشرکان و معانداناند.
که روزي حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله بیرون آمد و دو صحیفه در دست داشت، فرمود: دانی «1» عبد اللّه عمر روایت نموده
این صحیفهها چیست؟ گفتم:
صفحه 301 از 372
نه، فرمود: آنچه در دست راست دارم نامهایست اسامی نیکوکاران که اهل بهشتاند در آن ثبت که هیچ کم و زیاد نشود، و اینکه
در دست چپ دارم نام بدکاران که اهل جهنمند در آن مندرج و هیچ کم و زیاد نگردد، بعد این آیه
__________________________________________________
.200 - 1) منهج الصادقین، چاپ 1333 شمسی، ج 8، ص 201 )
ص: 399
.« فَرِیقٌ فِی الْجَنَّۀِ وَ فَرِیقٌ فِی السَّعِیرِ » تلاوت نمود
تبصره: ... ص : 399
ممکن است استدلال بر خاتمیت حضرت محمد بن عبد اللّه صلّی اللّه علیه و آله به این آیه شریفه باشد که بعد از آن حضرت
پیغمبري مبعوث نشده و نخواهد شد تا روز قیامت بدین تقریر، که میفرماید: وحی فرستادیم بسوي تو که بترسانی اهل مکه و
کسانی که حوالی مکه معظمه مرکز باشد، پس اطراف آن محیط عالم خواهد بود. و این مطلب محقق شده آیات قرآنی عام است
در هر عصر و زمان تا انقراض عالم، بنا براین « لِتُنْذِرَ أُمَّ الْقُري وَ مَنْ حَوْلَها » تمام مکلفین را تا روز قیامت، پس لازم آیه شمول آیه
رادع و مانع خواهد بود بعث نبوت و شریعتی را بعد از آن حضرت، و این امر لازمه دارد ختم شریعت و نبوت را تا آخر دنیا.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 8] ... ص : 399
( وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ لَجَعَلَهُمْ أُمَّۀً واحِدَةً وَ لکِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ فِی رَحْمَتِهِ وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ ( 8
وَ لَوْ شاءَ اللَّهُ: و اگر خواستی خدا بر سبیل قهر و جبر خلقان را در اسلام در آورد، لَجَعَلَهُمْ أُمَّۀً واحِدَةً: هر آینه قراردادي و گردانیدي
امتی یکتا بر جاده هدایت و صراط مستقیم، وَ لکِنْ یُدْخِلُ مَنْ یَشاءُ: و لکن داخل فرماید هر که را میخواهد، فِی رَحْمَتِهِ: در بهشت
خود به سبب قبولی ایمان و طاعت. مراد آنکه مشیت و حکمت سبحانی اقتضا نموده که همه مردمان را مکلف گرداند و مبناي بر
اختیار باشد نه اخبار، تا هر کس به حسن اختیار مطیع و منقاد شد مستحق بهشت، و هر که بسوء اختیار کافر و جاحد شد سزاوار
جهنم گردد، پس بناي ثواب و عقاب بر تکلیف است در زمان اختیار. وَ الظَّالِمُونَ ما لَهُمْ: و ستمکاران یعنی اهل کفر و ضلال نیست
مر ایشان را، مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ: هیچ دوستی که متولی کار ایشان گردد و نه یاري که عذاب را از ایشان باز دارد.
ص: 400
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 9] ... ص : 400
اشاره
( أَمِ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ وَ هُوَ یُحْیِ الْمَوْتی وَ هُوَ عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ ( 9
نه چنان است که کفار قبول ایمان کنند و به توحید الهی اعتراف نمایند، بلکه فرا گرفتهاند، « اضراب از قبول ایمان کفار » : أَمِ اتَّخَذُوا
مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ:
غیر از خدا دوستان که اصنام و معبودان باطله که اصلا نفع و ضرر از ایشان متصور نیست، و اگر میخواهند دوستی فرا گیرند که
نفع به ایشان رساند و ضرر از آنها باز دارد، فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ: پس خداي به حق او است که به حسب حقیقت سزاوار ولایت است نه
غیر او، چه او سبحانه دوستی است که دوستان خود را بنوازد و لطف و مرحمت در باره او منظور دارد، پس واجب است که دوستی
صفحه 302 از 372
با او نمایند نه غیر او. وَ هُوَ یُحْیِ الْمَوْتی و او زنده فرماید مردگان را به قدرت کامله، و اصنام در نهایت عجز و نقص باشند. وَ هُوَ
عَلی کُلِّ شَیْءٍ قَدِیرٌ: و او بر همه چیزي تواناست به خلاف معبودان باطله که عاجز مطلقند. ذکر احیا و اظهار قدرت او بر ما سوي به
جهت تقریر ربوبیت او و بیان وجوب ولایت اوست نه غیر او تا به پرستش و ستایش سبحانی مایل شوند.
اعجاز: ... ص : 400
این شهر آشوب- جماعتی از یمن آمدند خدمت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله گفتند: ما از بقایاي ملک مقدم از آل نوح، وصیّ
پیغمبر ما سام خبر داد که هر پیغمبري معجزه و براي او وصی باشد، وصی و قائم مقام تو کیست؟
حضرت اشاره به حضرت امیر المؤمنین گفتند: از او بخواهیم که نشان دهد ما را سام بن نوح علیه السّلام بجا میآورد؟
حضرت فرمود: بلی، برخیز یا علی برو به مسجد و بزن نزد محراب پاي خود را به زمین. حضرت با آنها به مسجد در حالتی که
صحف را در دست تا رسید به محراب، و دو رکعت نماز بجا آورد و پاي خود را به زمین زد شکافته شد و ظاهر گردید لحد و
تابوت، پس برخاست از تابوت پیرمردي صورتش مانند ماه شب ص: 401
چهارده و خاك از سر و محاسنش میریخت و صلوات فرستاد بر علی علیه السّلام و شهادت به یگانگی خدا و رسالت حضرت
پیغمبر و وصایت علی علیه السّلام و گفت: من سام بن نوح هستم، پس باز کردند صحف را، و یافتند او را چنانچه وصف نمود و
گفتند: ما میخواهیم بخوانی سورهاي از صحف را، شروع نمود به خواندن، تمام شد سوره. سلام بر علی علیه السّلام کرد و خوابید
أَمِ اتَّخَذُوا » ایمان آوردند پس خدا آیه شریفه نازل فرمود « ان الدین عند اللّه الاسلام » چنانچه بود، و زمین بهم آمد. تمام آنها گفتند
«1» مِنْ دُونِهِ أَوْلِیاءَ فَاللَّهُ هُوَ الْوَلِیُّ وَ هُوَ یُحْیِ الْمَوْتی
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 10 ] ... ص : 401
( وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ مِنْ شَیْءٍ فَحُکْمُهُ إِلَی اللَّهِ ذلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ وَ إِلَیْهِ أُنِیبُ ( 10
بعد از آن حکایت قول رسول فرماید به مؤمنان که:
وَ مَا اخْتَلَفْتُمْ فِیهِ: و آنچه اختلاف میکنید اي مؤمنان در آن با کافران یا میان خود، مِنْ شَیْءٍ: از چیزي از امور دینیه و دنیویه،
فَحُکْمُهُ إِلَی اللَّهِ: پس حکم آن مفوض است به خدا، یعنی روز قیامت که میزان عدل را نصب کنند، حق تعالی حکم فرماید به
حقیت محق و بطلان باطل میان شما و ایشان. مراد حکم به ثواب مؤمنین و عقوبت کافرین و مبطلین است. نزد بعضی معنی آنکه:
آنچه اختلاف کنید از علوم متعلقه تکلیف یا در احکام حلال و حرام یا منازعه امري از امور، پس برگردانید حکم او را به خدا و
.« فَإِنْ تَنازَعْتُمْ فِی شَیْءٍ فَرُدُّوهُ إِلَی اللَّهِ وَ الرَّسُولِ إِنْ کُنْتُمْ تُؤْمِنُونَ بِاللَّهِ وَ الْیَوْمِ الْآخِرِ » : رسول، چنانچه در آیه دیگر فرماید
ذلِکُمُ اللَّهُ رَبِّی: آن ذاتی که حقّیت حکم صفت او است پروردگار من،
__________________________________________________
1) برهان ج 4 ص 118 حدیث 1 بنقل از ابن شهر آشوب. )
ص: 402
عَلَیْهِ تَوَکَّلْتُ: بر او نه بر غیر او توکل کردم در رد کید دشمنان دین و در همه امور جمیع مهمات خود را به او واگذار نمودم. وَ إِلَیْهِ
أُنِیبُ: و بسوي او بازگردانیده میشوم نه غیر او، چه مرجع تمام بندگان بسوي اوست.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 11 ] ... ص : 402
صفحه 303 از 372
( فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ جَعَلَ لَکُمْ مِنْ أَنْفُسِکُمْ أَزْواجاً وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ لَیْسَ کَمِثْلِهِ شَیْءٌ وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ ( 11
فاطِرُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: ذاتی که آفریننده و خلق کننده آسمانها و زمینها است، جَعَلَ لَکُمْ: قرار داد براي شما، مِنْ أَنْفُسِکُمْ
أَزْواجاً: از جنس نفسهاي شما جفتها که زنانند تا به ایشان انس یابید و از آنها اولاد و اتباع حاصل کنید. وَ مِنَ الْأَنْعامِ أَزْواجاً: و خلق
فرمود از چهارپایان جفتها صنفهاي گوناگون یعنی براي هر یک زوجی تعیین فرمود تا سبب توالد و تناسل باشد. یَذْرَؤُکُمْ فِیهِ: بسیار
گرداند شما را و انعام را در این تدبیر، یعنی در خلق ازواج که منشأ تزاوج و تناسل است.
و چون ایجاد آسمان و زمین و تکثیر خلایق به تزاوج، مقدور هیچکس نیست به غیر از ذات یگانه الهی، لذا بعد از آن فرماید: لَیْسَ
ذکر مثل بنابر قصد مبالغه است در نفی مثل از ذات او چه نفی از شبه » کَمِثْلِهِ شَیْءٌ: نیست مانند او چیزي نه در ذات و نه در صفات
تکرار کلمه تشبیه به جهت تاکید معنی » یا .« شیء که بر اخص اوصاف آن شیء باشد موجب نفی از آن شیء است به طریق اولی
نیست « لیس کصفته صفۀ » به معنی صفت است و تقدیر کلام اینکه « مثل » نزد بعضی « نفی باشد یعنی اصلا او را مانند و نظیري نیست
مانند صفت او صفتی، زیرا جمیع صفات نظر به صفات کمال الهی ناقصند، پس مثل صفات او نباشد. وَ هُوَ السَّمِیعُ الْبَصِیرُ: و او است
شنواست جمیع شنیدنیها را،
ص: 403
بیناست به هر چه دیده میشود.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 12 ] ... ص : 403
( لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَبْسُطُ الرِّزْقَ لِمَنْ یَشاءُ وَ یَقْدِرُ إِنَّهُ بِکُلِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ ( 12
لَهُ مَقالِیدُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: خاصه ذات یگانه اوست کلیدهاي خزاین آسمانها و زمینها، یعنی خزاین ارزاق سماوي که باران است
و گنجینههاي ارزاق زمین که نباتات است تماما در قبضه اقتدار او است. یَبْسُطُ الرِّزْقَ:
وسعت میدهد و گشاده میگرداند روزي را، لِمَنْ یَشاءُ: براي هر که میخواهد بر وفق مصلحت، وَ یَقْدِرُ: و تنگ میسازد به هر که
اراده فرماید بر طبق حکمت، إِنَّهُ بِکُ لِّ شَیْءٍ عَلِیمٌ: بدرستی که ذات سبحانی به هر چیزي داناست از دقایق استحقاق قبض و بسط،
پس بر وجه استحقاق روزي را عطا فرماید.
حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام در نهج البلاغه فرماید: و قدّر الارزاق فکثّرها و قللّها و قسّمها علی الضّیق و السّعۀ فعدل فیها لیبتلی
من اراد بمیسورها و معسورها و لیختبر بذلک الشّکر و الصّبر من غنیّها و فقیرها.
و مقدر ساخت خداي تعالی ارزاق را، پس زیاد نماید آن را و کم کند آن را و تقسیم نماید بر تنگی و وسعت، پس عدالت فرماید
در آن تا آزمایش نماید کسی را که اراده نماید به آسانی و سختی روزي، و امتحان فرماید به آن شکر را نسبت به غنی و صبر را
«1» . نسبت به فقیر
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 13 ] ... ص : 403
اشاره
شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ ما وَصَّی بِهِ نُوحاً وَ الَّذِي أَوْحَیْنا إِلَیْکَ وَ ما وَصَّیْنا بِهِ إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ کَبُرَ
( عَلَی الْمُشْرِکِینَ ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ مَنْ یَشاءُ وَ یَهْدِي إِلَیْهِ مَنْ یُنِیبُ ( 13
__________________________________________________
صفحه 304 از 372
. 1) نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه 90 (اشباح)، صفحه 262 )
ص: 404
بعد از تعداد نعم دنیویه، بیان نعمت دین را فرماید:
شَرَعَ لَکُمْ مِنَ الدِّینِ: بیان و روشن ساخت خداي تعالی براي شما دینی را که متمسک به آن شوید، ما وَصَّی بِهِ نُوحاً: آنچه امر کرده
به آن نوح پیغمبر علیه السّلام، وَ الَّذِي أَوْحَیْنا إِلَیْکَ: و آن چیزي که وحی کرده به تو، وَ ما وَصَّیْنا بِهِ: و آنچه امر فرمودیم به آن،
إِبْراهِیمَ وَ مُوسی وَ عِیسی حضرت ابراهیم و موسی و عیسی علیهم السّلام، پنج پیغمبران اولو العزم را از اصول دین، یعنی خداي
تعالی هویدا و ظاهر ساخت براي شما دینی که مشترك است میان انبیاء و صاحبان شریعت، و آن اصول دین است: توحید، اقرار به
یگانگی خدا و نبوت، تصدیق به تمام پیغمبران که از جانب خدا مبعوث شدهاند و معاد، اقرار به روز قیامت براي جزاي اعمال.
بیان: ... ص : 404
- بنابر مشهور یکصد و بیست و چهار هزار پیغمبر از جانب خدا مبعوث شده، پنج نفر آنها اولوا العزم که در آیه بیان نموده: 1
- حضرت نوح. 2
ابراهیم. 3- موسی. 4- عیسی. 5- حضرت محمد علیه و علی اله و علیهم السّلام، زیرا هر یک صاحب کتاب و شریعت بودند، پس
هر پیغمبري بعد از هر یک از ایشان آمد به کتاب و شریعت او و منهاج او مأمور شد تا اولوا العزم آخر یعنی حضرت خاتم، پس
نسخ شد شرایع سابقه در فروع دین به قرآن و شریعت آن حضرت، پس حلال او حلال است تا روز قیامت و حرام او حرام است تا
روز قیامت.
و چون تمام شرایع انبیاء مشترکند در اصول عقاید دینی، پس بالملازمه تمام انبیاء را شامل باشد که همه امم مأمور به اصول دینی و
از جانب خدا مأمور
ص: 405
شدند: أَنْ أَقِیمُوا الدِّینَ: اینکه بپاي دارید دین را که عبارت است از اعتقادات یقینیه و احکام ثابته منسوبه به شریعت پیغمبر که وضع
فرموده خداي تعالی براي بندگان، شامل است اصول و فروع را. حاصل آنکه تمام را امر فرمودیم که بپاي دارید دین را به تمام
جهات و حیثیات، وَ لا تَتَفَرَّقُوا فِیهِ: و متفرق و پراکنده مشوید در آن، یعنی اختلاف مکنید در دین، کَبُرَ عَلَی الْمُشْرِکِینَ: بزرگ و
دشوار است بر مشرکان، ما تَدْعُوهُمْ إِلَیْهِ: آنچه میخوانی ایشان را بسوي آن از توحید و اخلاص و نفی شرك، اللَّهُ یَجْتَبِی إِلَیْهِ: خدا
برمیگزیند و اختیار میکند به جهت رسالت خود، مَنْ یَشاءُ: هر که را خواهد و قابلیت داشته باشد، یا خدا جمع میکند و میکشاند
بسوي آنچه تو میخوانی ایشان را از دین اسلام هر که را خواهد از آنانکه مطیع و منقادند، وَ یَهْدِي إِلَیْهِ: و راه نماید به توفیق و
ارشاد به دین حق، مَنْ یُنِیبُ: هر که را باز گردد به حق و روي آورد بسوي او، یعنی هر که از ما سوي اعراض و به حق اقبال نماید،
البته راه راست به او بنماید، یا به بهشت و ثواب راه بنماید هر که را که به نیت خالص رجوع به و نماید.
تنبیه: ... ص : 405
آیه شریفه آگاهی است اهل اسلام و قرآن را که در استقامت و پایداري دین مبین کوتاهی ننموده به هیئت اجتماعیه در اقامه شعائر
را که به تمام انبیاء و اولیاء و مؤمنین متوجه شده به « اقیموا الدین » و نوامیس و فرامین الهی ثبات و جد و جهد بنمایند، و امر الزامی
منصه ظهور گذارند و متفرق و پراکنده نشوند، زیرا بزرگترین شکست در اس اساس دین، تفرقه مسلمانان خواهد بود چنانچه
مشاهده میشود.
صفحه 305 از 372
تتمه: ... ص : 405
در کافی- از حضرت رضا علیه السّلام در تأویل آیه شریفه فرماید:
شرع لکم یا ال محمد » : مائیم کسانی که روشن و واضح کرد خداي تعالی براي ما دین خود را و فرمود خداي تعالی در کتاب خود
و آنچه وحی نمودیم بسوي تو اي پیغمبر و آنچه امر نمودیم به آن ابراهیم و موسی و عیسی علیهم « من الدین ما وصی به نوحا
السّلام را که اقامه دین باشد و عدم تفرقه، یعنی آنچه بر همه این انبیاء امر شد به ما هم امر شد، و بزرگ شد بر مشرکین به ولایت
علی علیه السّلام که پیغمبر خواند آن ولایت علی علیه السّلام را بر آنها. و معنی
ص: 406
و چندین «1» آنست که هدایت مینماید بسوي خود کسی را که اجابت تو نماید در ولایت علی علیه السّلام « یهدي الیه من ینیب »
روایت بهمین مضامین وارد شده.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 14 ] ... ص : 406
وَ ما تَفَرَّقُوا إِلاَّ مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ بَغْیاً بَیْنَهُمْ وَ لَوْ لا کَلِمَ ۀٌ سَبَقَتْ مِنْ رَبِّکَ إِلی أَجَلٍ مُسَ  می لَقُضِ یَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ الَّذِینَ أُورِثُوا
( الْکِتابَ مِنْ بَعْدِهِمْ لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ ( 14
وَ ما تَفَرَّقُوا: و متفرق و پراکنده نشدند اهل ادیان و ملل و امم پیغمبران مانند عاد و ثمود و اصحاب ایکه و غیر آن، یعنی از دین خدا
برنگشتند، إِلَّا مِنْ بَعْدِ ما جاءَهُمُ الْعِلْمُ: مگر بعد از آنکه آمد ایشان را علم از اخبار پیغمبران مثل آیات تورات و انجیل. یا بعد از
دانستن آنکه تفرق عین ضلالت است، بَغْیاً بَیْنَهُمْ: در حالتی که از روي ستمکاري و سرکشی بود میان ایشان، یا از روي طلب جاه و
ریاست، یا بر وجه حسد، یا اهل کتاب اختلاف نکردند در حق حضرت رسالت صلی اللّه علیه و آله مگر بعد از آمدن آن حضرت،
پس عدول نمودند از تصدیق به سبب عداوت و حسد میان ایشان. وَ لَوْ لا کَلِمَۀٌ سَبَقَتْ: و اگر نبودي که سخنی پیشی گرفته است در
تأخیر عذاب، مِنْ رَبِّکَ: از جانب پروردگار تو، إِلی أَجَلٍ مُسَ  می: تا مدت نام برده شده و مقرر گشته، لَقُضِ یَ بَیْنَهُمْ: هر آینه حکم
کرده شدي میان ایشان به استیصال کافر مبطل، و نجات مؤمن محق، وَ إِنَّ الَّذِینَ أُورِثُوا الْکِتابَ: و بدرستی که آنانکه داده شدهاند
کتاب یعنی قرآن، مِنْ بَعْدِهِمْ: بعد از امم گذشته قوم حضرت نوح و ابراهیم و موسی و عیسی
__________________________________________________
. 1) برهان ج 4 ص 118 حدیث 3 )
ص: 407
علیهم السّلام که یهود و نصاراي زمان حضرت رسالتاند، لَفِی شَکٍّ مِنْهُ مُرِیبٍ:
هر آینه درشکند از قرآن یا از پیغمبر یا از دین شکی به ریب افکنده که گمان باشد، یعنی گمان غالب آنها آنست که قرآن یا دین
اسلام یا پیغمبر، بر غیر حق است.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 15 ] ... ص : 407
اشاره
فَلِذلِکَ فَادْعُ وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ مِنْ کِتابٍ وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ لَنا
( أَعْمالُنا وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ لا حُجَّۀَ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنا وَ إِلَیْهِ الْمَصِیرُ ( 15
صفحه 306 از 372
فَلِذلِکَ فَادْعُ: پس به جهت این تفرق و اختلاف که از ایشان صادر گشته، پس بخوان مردمان را به اتفاق و ائتلاف بر ملت حقیقی
که دین اسلام است تا تفرق و اختلاف و شک از آنها زایل گردد، وَ اسْتَقِمْ کَما أُمِرْتَ: و پایداري و استقامت نما بر دعوت نبوت و
تبلیغ شریعت چنانچه امر شدهاي به آن، یعنی عمل به مقتضاي امر الهی نما، یا مردمان را بر توحید و اخلاص ترغیب نما و بر دین
حق ثابت قدم باش، وَ لا تَتَّبِعْ أَهْواءَهُمْ: و پیروي مکن هواهاي مختلفه و آرزوهاي باطله ایشان را.
در تبیان: ولید بن مغیره به حضرت گفت: از این دعوت خود برگرد تا نصف مال خود را به تو بخشم. شیبه گفت: اگر برگردي
محققا حضرت متابعت نمینمود، پس نهی به .«1» دختر خود را به حباله تو در آورم آیه شریفه نازل که پیروي آرزوهاي آنها مکن
جهت تأکید یا خطاب به حضرت و مراد، امّت باشند،
__________________________________________________
. 1) بنقل: منهج الصادقین، چاپ 1333 شمسی، ج 8، ص 206 )
ص: 408
وَ قُلْ آمَنْتُ بِما أَنْزَلَ اللَّهُ: و بگو ایمان آوردهام به آنچه نازل فرموده خداي تعالی، مِنْ کِتابٍ: از جنس کتاب، یعنی به کتابی که بر
من و بر انبیاي گذشته نازل شده ایمان آوردهام. مراد آنکه به کفار بگو من به تمام کتب آسمانی ایمان دارم به خلاف شما که به
بعضی ایمان آورید و به بعضی کافر شوید. وَ أُمِرْتُ لِأَعْدِلَ بَیْنَکُمُ: و امر شدهام به آنکه عدل نمایم میان شما یعنی جمیع اشراف و
اراذل را به دین حق و توحید خوانم و اصلا از تبلیغ دعوت و اداي احکام شریعت انحراف نورزم.
تبصره: ... ص : 408
هیچ کمالی براي انسان بالاتر از کمال نبوت نیست، و آن منوط به کمال قوه نظریه و کمال قوه علمیه است. کلام اول اشاره به کمال
قوه نظریه، و این کلام اشاره به کمال قوه عملیه است.
و بگو به آنها: اللَّهُ رَبُّنا وَ رَبُّکُمْ: خداي به حق پروردگار ما و شماست، لَنا أَعْمالُنا: براي ما باشد جزاي اعمال ما از طاعت و معصیت،
وَ لَکُمْ أَعْمالُکُمْ: و براي شماست جزاي اعمال شما از خیر و شر، لا حُجَّۀَ بَیْنَنا وَ بَیْنَکُمُ: هیچ خصومتی نیست میان ما و شما. مراد
آنکه به جهت ظهور حق، احتجاج و خصومت را مجال نماند، پس اگر کسی به خلاف و اختلاف میل کند، بر سبیل عناد و مکابره
خواهد بود زیرا اتمام حجت شده. بعد به جهت تهدید فرماید بگو به ایشان: اللَّهُ یَجْمَعُ بَیْنَنا: خداي جمع فرماید میان ما در روز
قیامت و انتقام ما از شما بکشد، وَ إِلَیْهِ الْمَصِ یرُ: و بسوي او است بازگشت همه مردمان از مؤمن و کافر و مطیع و عاصی، اهل حق را
به درجات رضوان رساند، و اهل باطل را به درکات نیران واصل سازد.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 16 ] ... ص : 408
( وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ حُجَّتُهُمْ داحِضَۀٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ ( 16
وَ الَّذِینَ یُحَاجُّونَ فِی اللَّهِ: آنانکه مخاصمه نمایند و مجادله کنند با پیغمبر
ص: 409
و سایر مسلمانان در دین خداي تعالی، مِنْ بَعْدِ ما اسْتُجِیبَ لَهُ: بعد از آنکه اجابت کرده باشند مر قول خداي را در روز میثاق و به
ربوبیت او اذعان نموده، یا مراد یهود و نصارااند که بعد از استماع اوصاف حضرت رسالت در تورات و انجیل، ایمان آوردند، و
چون مبعوث شد به سبب حسد و کینه منکر شدند و در مقام مخاصمه و مجادله بر آمدند با آنکه اوصاف معهوده را در او مشاهده
کردند و معجزات باهره داله بر صحت نبوت او به چشم دیدند. حُجَّتُهُمْ داحِضَۀٌ: حجت ایشان بر رد نبوت آن حضرت باطل و زایل
صفحه 307 از 372
است، عِنْدَ رَبِّهِمْ: نزد پروردگارشان، زیرا بعد از وضوح حجت و ظهور ادله بر صحت آنها عناد و لجاج خواهد بود.
وَ عَلَیْهِمْ غَضَبٌ: و بر ایشان است خشم خدا به جهت مجادله در باطل کردن حق، وَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ: و براي ایشان است عذابی
سخت که آتش جهنم باشد. نزد بعضی محاجه آنها آن بود که گفتند کتاب ما پیش از کتاب شما و پیغمبر ما پیش از پیغمبر شما،
پس ما بهتر از شما و به حق اولی و احق هستیم، پس از آنکه کفار بدر همه به دست مؤمنین کشته شدند و کفار مکه به قحط و غلا
مبتلا و ضعفاء از شر آنها نجات یافتند.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 17 ] ... ص : 409
اشاره
( اللَّهُ الَّذِي أَنْزَلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ وَ الْمِیزانَ وَ ما یُدْرِیکَ لَعَلَّ السَّاعَۀَ قَرِیبٌ ( 17
اللَّهُ الَّذِي: خداي به حق آن ذاتی است که، أَنْزَلَ الْکِتابَ بِالْحَقِّ: نازل فرمود کتاب آسمانی را به راستی و درستی خبر دادن از
گذشته و آینده، یا در اوامر و نواهی و سایر فرایض و احکام الهی، وَ الْمِیزانَ: و نازل فرمود طریق شرع را که عدالت حقیقی است تا
بندگان در جمیع امور سویت را مرعی دارند و از میزان قسط خارج نشوند.
بیان: ... ص : 409
تسمیه شریعت به میزان، به جهت آنست که میزان، آلت انصاف و سویت است میان بندگان همچنین ترازوي معروف است به
سنجیدن اشیاء که
ص: 410
از طریق حق خارج نشوند. یا مراد به میزان، پیغمبر است که در کمال سویت و اعتدال و مؤسس اساس انصاف و مبلغ قواعد عدل
است، پس مراد به انزال ارسال او باشد.
و در زیارت مأثوره آن .«1» علی بن ابراهیم قمی (رحمه اللّه) روایت نموده که مراد میزان، حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام است
و در روز قیامت هم میزان قبولی اعمال و رسیدن به فیوضات جنان، ولایت و ،«2» وارد شده « السّلام علی میزان الاعمال » حضرت
مودّت بدان سرور خواهد بود.
وَ ما یُدْرِیکَ: و چه چیز دانا کرد تو را اي مکلف به آمدن قیامت و چه دانی، لَعَلَّ السَّاعَۀَ قَرِیبٌ: شاید که قیامت نزدیک باشد، پس
پیروي کتاب خدا و به شریعت او عمل نما و بر میزان عدل مواظبت کن پیش از مفاجات روزي که اعمال تو در میزان قسط سنجیده
شود. و حکمت در اخفاي قیامت آنکه بندگان همیشه خائف باشند از وقوع آن.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 18 ] ... ص : 410
یَسْتَعْجِلُ بِهَا الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها وَ الَّذِینَ آمَنُوا مُشْفِقُونَ مِنْها وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ أَلا إِنَّ الَّذِینَ یُمارُونَ فِی السَّاعَۀِ لَفِی ضَ لالٍ بَعِیدٍ
(18)
یَسْتَعْجِلُ بِهَا: عجله نمایند به ساعت قیامت، یعنی به آمدن آن از روي استهزاء تکذیب، الَّذِینَ لا یُؤْمِنُونَ بِها: آنانکه ایمان ندارند به
آن. استعجال آنها براي آنست که حضرت رسالت تعیین آن کند، و چون آن وقت رسد و قیامت
__________________________________________________
صفحه 308 از 372
. 1) برهان ج 4 ص 120 )
2) مفاتیح الجنان باب سوم، فصل چهارم، زیارات امیر المؤمنین علیه السّلام، زیارت اوّل. و همین مضمون در زیارت چهارم. )
ص: 411
قائم نشود، حجت بر او لازم گردانند. وَ الَّذِینَ آمَنُوا: و آنانکه ایمان آوردهاند به خدا و تصدیق حضرت خاتم نمودهاند، مُشْفِقُونَ
مِنْها: ترسان و هراسانند از قیامت به جهت ندانستن ایشان عواقب امر خود را از محاسبه و مجازات، وَ یَعْلَمُونَ أَنَّهَا الْحَقُّ: و میدانند
آنکه آمدن قیامت حق و محقق الوقوع است. أَلا إِنَّ الَّذِینَ:
آگاه باشید بدرستی که آنانکه، یُمارُونَ فِی السَّاعَۀِ: مخاصمه و مجادله نمایند از روي انکار در آمدن قیامت و وقوع حشر و نشر و
ثواب و عقاب، لَفِی ضَ لالٍ بَعِیدٍ: هر آینه در گمراهی دورند از صواب، زیرا انبیاي الهی و کتب آسمانی اخبار به آن داده و عقول
سلیمه شهادت بر تحقق آن، و از قدر سبحانی مستبعد نخواهد بود زنده نمودن بندگان براي جزاي اعمال.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 19 ] ... ص : 411
اشاره
( اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِیزُ ( 19
اللَّهُ لَطِیفٌ بِعِبادِهِ: خدا یار مهربان است به بندگان خود بر وجهی که از کثرت وفور آن عقول از ادراك کلیات قاصر است و اوهام
از رسیدن به جزئیات آن عاجز.
بیان: ... ص : 411
علما را در معنی لطیف وجوهی است:
-1 دقیق بین در کار بر وجهی که بر جمیع مخفیات امور و اسرار صدور با خبر است و هیچ چیز بر او پوشیده نیست.
-2 ایصال منافع به بندگان به طریقی که دریافتن آن دقیق باشد.
-3 با دوستان لطف کند تا ثابت شوند، و با دشمنان لطف نماید تا آشنا شوند.
-4 لطف او بر این نهج است که بیشتر از کفایت بدهد و کمتر از قوت امر فرماید.
-5 علامه مجلسی (رحمه اللّه) فرماید: رفیق است به بندگان خود که میرساند به آنان آنچه منتفع شوند به آن در دنیا و آخرت، و
مهیا فرماید براي
ص: 412
.«1» ایشان آنچه سبب باشد به مصالح آنان از آنجا که نمیدانند و گمان ندارند
-6 لطف در اصطلاح متکلمین فعلی است که مکلف به سبب آن نزدیک به طاعت و دور از معصیت گردد، و هر لطف که به اعتبار
طاعت باشد آن را توفیق گویند، و اگر مانع معصیت باشد آن را عصمت نامند و لطف از شرایط تکلیف باشد، و تکلیف عاري از
لطف از حکیم سزاوار نباشد، زیرا مؤدي به نقض غرض، و نقض منافی حکمت، پس بر حکیم روا نباشد.
یَرْزُقُ مَنْ یَشاءُ: روزي میدهد هر که را خواهد بر حسب مصلحت خفیه و حکمت غامضه، پس مخصوص میسازد هر یک از
بندگان را به نوعی از نعمت و صنفی از مکرمت که مقتضی حکمت او باشد، چنانچه یکی را اولاد، و دیگري را نعمت دیگر، و
یکی را مال، تمام از خوان احسان او بهرهمندند اگرچه در ضیق و وسعت و قلّت و کثرت متفاوتند. وَ هُوَ الْقَوِيُّ الْعَزِیزُ: و او است
صفحه 309 از 372
بسیار توانا در لطف و مرحمت، غالب در اراده بر وجه حکمت و مصلحت.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 20 ] ... ص : 412
اشاره
( مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الْآخِرَةِ نَزِدْ لَهُ فِی حَرْثِهِ وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ حَرْثَ الدُّنْیا نُؤْتِهِ مِنْها وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ مِنْ نَصِیبٍ ( 20
مَنْ کانَ یُرِیدُ: هر که باشد که اراده نماید، حَرْثَ الْآخِرَةِ: کشت آخرت را، یعنی عملی را که موجب ثواب آخرت او باشد، به جهت
این در دنیا تخم ایمان در زمین دل بکارد و به آب عمل صالح آن را پرورش دهد تا نتیجه و ثمر آن را در عرصه قیامت بردارد نَزِدْ
لَهُ فِی حَرْثِهِ: بیفزائیم مر او را در کشت خیر او، یعنی بدهیم او را به عوض آن از ده تا هفتصد و زیاده بر آن به اضعاف مضاعف.
بیان: ... ص : 412
در اصل لغت به معنی انداختن تخم است در زیر زمین، و « حرث »
__________________________________________________
.« لطف » 1) سفینۀ البحار، ج 2، ص 511 ، ماده )
ص: 413
عبارت از حاصل آن پس عمل دنیا مشابه حرث، و زراعت مشابه ثمره آن که ثواب آخرت است، و لذا در حدیث است: « زرع »
حاصل آنکه هر که در دنیا عملی کند به نیت آنکه نفع آخرت بر آن مترتب شود، ما پاداش دهیم او را به آن .« الدّنیا مزرعۀ الاخره »
عمل و مضاعف نمائیم ثواب او را.
وَ مَنْ کانَ یُرِیدُ: و هر که باشد که خواهد، حَرْثَ الدُّنْیا: کشت دنیا را، یعنی مقصد اصلی آن حصول امتعه دنیا باشد، نُؤْتِهِ مِنْها: عطا
وَ ما لَهُ فِی الْآخِرَةِ: و نیست .« عجلنا له فیها ما نشاء لمن نرید » : کنیم او را نصیبی از دنیا بر حسب حکمت و مصلحت، چنانچه فرماید
مر او را در آخرت، مِنْ نَصِ یبٍ: هیچ بهره و نصیبی از ثواب آخرتی. نزد بعضی آیه در حق اهل جهاد نازل شده که بعضی به قصد
غنیمت به جهاد میرفتند و براي آنها سهم غانمین بود، لکن بعضی به قصد ثواب جهاد میرفتند، حق تعالی براي ایشان هم سهم
غانمین و هم ثواب آخرت مرحمت فرمود.
تنبیه: ... ص : 413
این مطلب محقق است که آیات قرآنی عبرت و اعتبار به عموم لفظ است نه خصوص سبب، بنابراین آیه شریفه شامل باشد عموم
مکلفین را تا قیامت و آگاهی است به آنکه هر کس به نیت آخرت از روي ایمان و اعتقاد صحیح عملی بجا آورد، هم در آخرت
ثواب و هم در دنیا امورات او اصلاح شود.
در مجمع- از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله مروي است: من کانت نیّته الدّنیا فرّق اللّه علیه امره و جعل الفقر بین عینیه و لم یأته
من الدّنیا إلّا ما کتب له و من کانت نیّته الاخرة جمع اللّه شمله و جعل غناه فی قلبه و اتته الدّنیا و هی راغمۀ.
و هر که به نیت دنیائی عمل نماید، خداي تعالی جمعیت او را به تشتت و پراکندگی بدل گرداند و فقر را نصب العین او سازد و خیر
دنیا به او نرسد مگر آنچه براي او مقدر شده باشد. و هر که به نیت آخرت عمل کند، خداي تعالی در دنیا پراکندگیهاي او را جمع
.«1» فرماید و دل او را بینیاز گرداند از غیر و دنیا به او اقبال کند
صفحه 310 از 372
__________________________________________________
1) نور الثقلین، ج 4، ص 569 حدیث 56 بنقل از مجمع البیان. )
ص: 414
در کافی- از حضرت صادق علیه السّلام: من اراد الحدیث لمنفعۀ الدّنیا لم یکن له فی الاخرة من نصیب: هر که بخواهد حدیث را به
.«1» جهت منفعت دنیا، نباشد براي او در آخرت نصیبی
علی بن ابراهیم (رحمه اللّه) از آن حضرت فرمود: المال و البنون حرث الدّنیا و العمل الصّالح حرث الاخرة و قد یجمعها اللّه لأقوام:
.«2» مال و اولاد، کشت دنیا و عمل صالح، کشت آخرت و گاهی خدا جمع فرماید آن را براي جماعتی
دیوان منسوب به حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرماید.
ربّ فتی دنیاه موفورة لیس له من بعده آخرة و اخر دنیاه مذمومۀ یتبعها آخرة فاخرة و اخر قد حار کلتیهما قد جمع الدّنیا مع الاخرة و
«3» اخر یحرم کلتیهما لیس له الدّنیا و لا الاخرة
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 21 ] ... ص : 414
( أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ الدِّینِ ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ وَ لَوْ لا کَلِمَۀُ الْفَصْلِ لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ ( 21
أَمْ لَهُمْ شُرَکاءُ: بلکه آیا کافران را شریکانند، یعنی البته مر ایشان را شیاطیناند که در انواع معاصی شریک ایشانند، شَرَعُوا لَهُمْ مِنَ
الدِّینِ: وضع کردهاند براي ایشان، یعنی آراستهاند در قلوب ایشان از کیش باطل و راه ضلالت، ما لَمْ یَأْذَنْ بِهِ اللَّهُ: آنچه اذن نداده و
نفرموده به آن خداي تعالی از
__________________________________________________
. 1) نور الثقلین، ج 4، ص 569 حدیث 53 )
. 2) برهان، ج 4، ص 121 ، حدیث 3 )
بحار الانوار، ج 72 ، باب 95 ، حدیث 8، ص 63 به نقل از تفسیر قمی.
3) دیوان منسوب به امیر المؤمنین علیه السّلام- چاپ سنگی 1277 قمري (شماره صفحه ندارد). [...] )
ص: 415
شرك و انکار بعث و عمل براي دنیا و تحریم بعض اشیاء. وَ لَوْ لا کَلِمَۀُ الْفَصْلِ:
و اگر نبودي سخن حق که آن قضاي سابق است به تأخیر مکافات، یا سبق وعده بودي به آنکه فصل و حکم به حق میان ایشان روز
قیامت است، لَقُضِیَ بَیْنَهُمْ:
هر آینه حکم کرده شدي میان کافر و مؤمن به آنکه هر یک جزا یافتی. وَ إِنَّ الظَّالِمِینَ: و بدرستی که ستمکاران به شرك و عناد،
لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ: مر ایشان راست عذابی دردناك روز قیامت که غیر منقطع باشد.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 22 ] ... ص : 415
تَرَي الظَّالِمِینَ مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَبُوا وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ وَ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ فِی رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ لَهُمْ ما یَشاؤُنَ عِنْدَ رَبِّهِمْ ذلِکَ
( هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ ( 22
تَرَي الظَّالِمِینَ: میبینی اي بیننده مشرکان و معاندان را روز قیامت، مُشْفِقِینَ مِمَّا کَسَ بُوا: بسیار ترسان و هراسان از جزاي آنچه
کردهاند از انواع قبایح و شنایع، وَ هُوَ واقِعٌ بِهِمْ: و حال آنکه جزاي اعمال قبیحه ایشان واقع شونده و رساننده است به ایشان، خواه
صفحه 311 از 372
ترسان باشند یا نه، یعنی شدت خوف آنها دافع عذاب آنها نشود. وَ الَّذِینَ آمَنُوا: و آنانکه ایمان بیاورند به خدا و معتقدات حقه
ایمانیه، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا آورند کارهاي شایسته و پسندیده، فِی رَوْضاتِ الْجَنَّاتِ: در مرغزارهاي بهشت باشند، یعنی در
مواضعی که خوشترین مکانهاي بهشت باشد از حیث انبوهی اشجار مخضره و نباتات ناضره، لَهُمْ ما یَشاؤُنَ: براي ایشان است در
بهشت آنچه خواهند و تمنا کنند، عِنْدَ رَبِّهِمْ: نزد پروردگار خود قرب مکانتی و منزلتی نه مکانی و منزلی، ذلِکَ هُوَ الْفَضْلُ الْکَبِیرُ:
آنچه مذکور شد از مکرمت آنست فضل بزرگ و با مقدار و نعمت بیشمار.
در امالی- ابن بابویه (رحمه اللّه) از حضرت صادق علیه السّلام روایت
ص: 416
شده که: پستترین اهل بهشت به حسب قدر و منزلت، چنان است که اگر جمیع جن و انس میهمان او شوند هر آینه از طعام و
و .«1» مشروبات آنقدر در نزد او باشد که همه آنها را کفایت نماید و از نعماي الهی که در بهشت نزد او باشد چیزي کم نشود
«2» . فرمود: هر روز جمعه نعمتهاي ایشان هفتاد برابر مضاعف شود
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 23 ] ... ص : 416
اشاره
ذلِکَ الَّذِي یُبَشِّرُ اللَّهُ عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلاَّ الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَ نَۀً نَزِدْ لَهُ
( فِیها حُسْناً إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ ( 23
ذلِکَ: آن ثواب عظیم، الَّذِي یُبَشِّرُ اللَّهُ: آنست که مژده میدهد خداي تعالی، عِبادَهُ الَّذِینَ آمَنُوا: بندگان خود را آن کسانی که ایمان
آوردهاند، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا میآورند کارهاي شایسته و پسندیده تا به سبب آن سرور و بهجت در مراسم عبادت افزایند و
در وظایف طاعت جدّ و جهد نمایند.
شأن نزول: ... ص : 416
در کافی حضرت صادق علیه السّلام فرماید: بعد از رجوع حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله از حجۀ الوداع به مدینه، انصار خدمت
حضرت عرض کردند: اي رسول خدا بدرستی که خداوند بسیار نیکوئی فرمود به ما از تشریف آوردن شما و از ورود شما فرج داد
بر دوستان ما و سرنگون نمود دشمنان ما را، و از حال به بعد بسیار بر شما وارد شوند و مال زیاد ندارید تا بتوانید از عهده مخارج
آنان برآئید، پس دشمنان بر شما شماتت کنند، آیا میل دارید ثلث مال خود را به شما تملیک نمائیم تا بتوانید عطا نمائید به آنانکه
از مکه میآیند؟ حضرت جواب
__________________________________________________
. 1) کفایۀ الموحدین، چاپ اسلامیه، ج 4، ص 383 )
. 2) کفایۀ الموحدین، چاپ اسلامیه، ج 4، ص 383 )
ص: 417
:«1» نفرمود، انتظار وحی داشت، جبرئیل نازل، آیه شریفه آورد
قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ: بگو اي پیغمبر مؤمنان را که نمیخواهم از شما، عَلَیْهِ أَجْراً: بر تبلیغ رسالت و احکام الهی مزدي و براي امر به معروف
و نهی از منکر توقع جزائی از شما ندارم، إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی مگر طلب میکنم از شما دوستی که ثابت و متمکن باشد در حق
صفحه 312 از 372
خویشان نزدیک من، یعنی توقع دارم که ذي القربی مرا دوست دارید و تعظیم ایشان را واجب شمارید.
نکته: ... ص : 417
که میخ باشد، یعنی محبتی مانند میخ که به دیوار فرو رود در سویداي قلب فرو رود که تزلزل نیابد « وتد » اصل آن از « ود » مودت از
و متحرك نشود.
وَ مَنْ یَقْتَرِفْ حَسَ نَۀً: و هر که کسب کند نیکی را، یعنی چیزي را که موجب قربت باشد، نَزِدْ لَهُ فِیها حُسْناً: زیاد کنیم مر او را در آن
حسنه نیکوئی، یعنی مضاعف سازیم ثواب آن حسنه را، إِنَّ اللَّهَ غَفُورٌ شَکُورٌ: بدرستی که خداي تعالی بسیار بسیار آمرزنده است مر
بندگان را، جزا دهنده است طاعت مطیعان را به توفیه ثواب و تفضل نمودن بر ایشان زیاده بر قدر استحقاق.
بیان: ... ص : 417
تسمیه مجازي به شکور بر سبیل مجازات است، یعنی حق تعالی معامله فرماید با بندگان در جزاي اعمال همچون معامله شاکر در
حق مطیع و محسن خود، اگرچه نفع طاعت به او سبحانه واصل نشود زیرا غنی علی الاطلاق است.
تحقیق: در آیه شریفه سه مطلب است: ... ص : 417
مطلب اول: اقسام محبت: ... ص : 417
مودت و محبت از امور اضافی و اقسام مختلفه دارد: سببی، خلقی، التزامی، تکلیفی.
محبت تکلیفی آنست که خداي تعالی کافه امت را تکلیف و امر فرموده که محبت حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله و ذریه
معصومین او را در قلب و سینههاي خود جاي دهند به مرتبهاي که محبت ایشان از نفس و مال و جان و اولاد و پدر و مادر خود
بیشتر باشد، چنانچه:
__________________________________________________
1) نور الثقلین، ج 4، ص 573 ، حدیث 73 بنقل از کافی. )
ص: 418
-1 حدیث نبوي- و الّذي نفسی بیده لا یؤمننّ عبد حتّی اکون احبّ الیه من نفسه و ابویه و اهله و ولده و النّاس اجمعین. فرمود پیغمبر
صلّی اللّه علیه و آله: قسم به آن خدائی که جان من به ید قدرت او است، ایمان نیاورد البته البته بندهاي تا آنکه باشم من دوستتر
.«1» به او از پدر و مادر و اهل و اولاد او و مردم تماما
.«2» -2 فرمود: احبّوا اهل بیتی بحبّی: دوست بدارید اهل بیت مرا به سبب دوستی من
-3 صواعق محرقه: ما من مؤمن إلّا و فی قلبه حبّ علیّ و اهل بیته: نیست هیچ مؤمنی مگر در قلب او دوستی علی علیه السّلام و اهل
.«3» بیت او باشد
پس این قسم از محبت واجب بلکه قبولی اعمال و رستگاري منوط به آن خواهد بود.
مطلب دوم: احادیث وارده در فضیلت آل محمد علیهم السّلام: ... ص : 418
:«4» شمهاي از کتب عامه نقل شود
صفحه 313 از 372
-1 امام احمد ثعلبی از اکابر علماي عامه در تفسیر خود در ذیل آیه مودت آورده که: محبت و مودت اهل بیت طهارت از جمله
اصول دین و ارکان اسلام است، و هر کس خلاف این عقیده داشته باشد کافر و از دین اسلام خارج و ناصبی میباشد.
و دلیل بر این خبري است که عبد اللّه بن حامد اصفهانی به اسناد خود از جریر بن عبد اللّه بجلی روایت نموده و سید ابی بکر بن
چاپ مطبعه اعلامیه مصر سال 1303 از « رشفۀ الصادي من بحر فضائل النبی الهادي » شهاب الدین علوي در صفحه 45 از باب 4
تفسیر ثعلبی و امام فخر رازي در صفحه 405 جلد
__________________________________________________
تالیف مرحوم علامه امینی فضائل الخمسۀ من الصحاح « سیرتنا و سنتنا سیرة نبینا و سنته- صلّی اللّه علیه و آله » 1) رجوع شود: کتاب )
.83 - السنۀ، چاپ 2 و 14 بیروت، ج 2، ص 90
تالیف مرحوم علامه امینی فضائل الخمسۀ من الصحاح « سیرتنا و سنتنا سیرة نبینا و سنته- صلّی اللّه علیه و آله » 2) رجوع شود: کتاب )
.83 - السنۀ، چاپ 2 و 14 بیروت، ج 2، ص 90
تالیف مرحوم علامه امینی فضائل الخمسۀ من الصحاح « سیرتنا و سنتنا سیرة نبینا و سنته- صلّی اللّه علیه و آله » 3) رجوع شود: کتاب )
.83 - السنۀ، چاپ 2 و 14 بیروت، ج 2، ص 90
4) مراجعه شود به کتاب شواهد التنزیل (چ بیروت) ج 2 ص 130 تا 146 . و ینابیع المودة (چ هشتم)، ص 106 باب 32 . و احقاق )
الحق ج 14 ص 106 تا 115 (مستدرك احادیثی است که درج 3 و ج 4 بیان کرده است).
ص: 419
هفتم تفسیر کبیر در ذیل آیه مودت از صاحب کشاف نقل نموده که رسول اکرم صلی اللّه علیه و آله فرمود:
من مات علی حبّ آل محمّد مات شهیدا. ألا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مغفورا له. الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات
تائبا. الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات مؤمنا مستکمل الایمان. الا و من مات علی حبّ آل محمّد بشّره ملک الموت بالجنّۀ ثم
منکر و نکیر. الا و من مات علی حبّ آل محمّد یزفّ الی الجنّۀ کما تزفّ العروس الی بیت زوجها. الا و من مات علی حبّ آل
محمّد فتح له بابان الجنّۀ. الا و من مات علی حبّ آل محمّد جعل اللّه قبره مزار ملئکۀ الرّحمۀ الا و من مات علی حبّ آل محمّد مات
علی السّنّۀ و الجماعۀ. الا و من مات علی بغض آل محمّد جاء یوم القیمۀ مکتوبا بین عینیه آیس من رحمۀ اللّه. الا و من مات علی
بغض آل محمّد مات کافرا. الا و من مات علی بغض آل محمّد لم یشمّ رائحۀ الجنّۀ.
هر که بمیرد بر دوستی آل محمد مرده است شهید، آگاه باشید هر که بمیرد بر دوستی آل محمد مرده است آمرزیده، آگاه باشید
هر که بمیرد بر دوستی آل محمد مرده است توبه کننده، آگاه باشید هر که بمیرد بر دوستی آل محمد مرده است مؤمن کامل
الایمان، آگاه باشید هر که بمیرد بر دوستی آل محمد بشارت دهد او را ملک الموت به بهشت بعد منکر و نکیر، آگاه باشید هر که
بمیرد بر دوستی آل محمد میرود به بهشت چنانچه میرود عروس به خانه شوهرش، آگاه باشید هر که بمیرد بر دوستی آل محمد
باز شود براي او دو درب به بهشت، آگاه باشید هر که بمیرد بر دوستی آل محمد قرار دهد خدا قبر او را مزار ملائکه رحمت، آگاه
باشید هر که بمیرد بر دوستی آل محمد بمیرد بر سنت و جماعت، آگاه باشید هر که بمیرد بر بغض آل محمد میآید روز قیامت در
حالتی که نوشته شده به پیشانیش مأیوس از رحمت خدا، آگاه باشید هر که بمیرد بر دشمنی آل محمد بمیرد کافر، آگاه باشید هر
.«1» که بمیرد بر دشمنی آل محمد استشمام نکند بوي بهشت
__________________________________________________
. 255 و احقاق الحق ج 9 ص 486 حدیث 88 - 1) فرائد السمطین (چ بیروت) ج 2 باب 49 ص 256 )
.[ [پس از نقل حدیث از تفسیر ثعلبی مدارك دیگري را نیز ذکر میکند تا ص 490
صفحه 314 از 372
ص: 420
-2 کواشی در تفسیر خود موسوم به تبصره، از ضحاك و عکرمه از مشاهیر مفسرین از پیغمبر روایت نموده که فرمود: لا اسئلکم
علی ما ادعوکم الیه اجرا الّا ان تحفظونی فی قرابتی علیّ و فاطمۀ و الحسن و الحسین و ابنائهما:
من براي ارشاد شما بسوي حق و حقیقت مزدي نخواهم مگر آنکه حفظ نمائید مقام مرا در اقارب من، یعنی براي خاطر من احترام
.«1» نمائید، و آنها حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین و اولاد ایشانند
-3 ابن حجر مکی در صواعق محرقه از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله:
من لم یعرف حقّ عترتی من الانصار و العرب فهو لإحدي ثلاث: إمّا منافق و إمّا ولد زانیۀ و إمّا امرء حملت به امّه فی غیر طهر:
.«2» کسی که نشناسد حق عترت مرا از انصار و عرب، پس او یکی از سه چیز خواهد بود، یا منافق یا ولد الزنا یا ولد حیض است
مطلب سوم: نزول آیه شریفه: ... ص : 420
سلیمان بلخی حنفی ،« معجم الکبیر » طبرانی در ،« مسند » امام احمد حنبل در ،« تفسیر » خود، امام ثعلبی در « صحیح » بخاري و مسلم در
حموینی، « فرائد » حافظ ابو نعیم اصفهانی، و « حلیۀ الاولیاء » از ابن ابی حاتم و حاکم و وسیط و واحدي، و « ینابیع الموده » در باب 32
واحدي ،« تفسیر » طبري در ،« مطالب السئوال » از احمد، محمد بن طلحه شافعی در صفحه 8 « صواعق » ابن حجر مکی در ذیل آیه 14
زمخشري در ،« نور الابصار » مؤمن شبلنجی در ،« ریاض » محب الدین طبري در ،« مناقب » ابن مغازلی شافعی در ،« اسباب النزول » در
قاضی ،« تفسیر » فاضل نیشابوري در ،« تاریخ المدینه » علامه سمهودي در ،« تاریخ » ابن عساکر در ،« در المنثور » سیوطی در ،« تفسیر »
رشفۀ الصادي » سید ابی بکر شهاب الدین علوي در صفحه 22 تا صفحه 23 باب اول ،« تفسیر کبیر » امام فخر در ،« تفسیر » بیضاوي در
و ثعلبی و سیره ملا و مناقب احمد و کبیر واسط طبرانی و سدي « تفسیر بغوي » از « من بحر فضایل نبی الهادي
__________________________________________________
. 1) به نقل: شبهاي پیشاور، ص 67 )
. 2) به نقل: شبهاي پیشاور، ص 65 )
ص: 421
از حاکم و طبرانی و احمد جلال الدین سیوطی در « الاتحاف » شیخ عبد اللّه بن محمدبن عامر شیراوي شافعی در صفحه 5 کتاب
احیاء المیت از تفاسیر ابن منذر و ابن ابی حاتم و ابن مردویه و معجم الکبیر طبرانی. ابن ابی حاتم و حاکم عموم اکابر علماي عامه
قُلْ لا أَسْئَلُکُمْ عَلَیْهِ أَجْراً إِلَّا الْمَوَدَّةَ فِی الْقُرْبی نازل شد، جمعی از » و دیگران نقل نموده که: وقتی آیه « حبر امت » از ابن عباس
اصحاب عرض کردند یا رسول اللّه نزدیکان شما کیانند که خدا واجب فرموده مودت و دوستی آنها را بر ما؟ فرمود: ایشان حضرت
.«1» علی و فاطمه و حسن و حسین و پسران ایشان هستند علیهم السّلام
این مطلب مجملی بود از نقل عامه، و اما خاصه هم بسیار است:
-1 در کافی- از حضرت باقر علیه السّلام سؤال شد از این آیه، فرمود:
.«2» ایشان ائمهاند
-2 حضرت صادق علیه السّلام سؤال نمود اهل بصره چه میگویند در این آیه؟ عرض کردند: قرابتی براي رسول خدا نیست. فرمود:
دروغ گویند بدرستی که جز این نیست نازل شده در حق ما خاصه در اهل بیت حضرت علی و فاطمه و حسن و حسین علیهم السّلام
.«3» اصحاب کساء
-3 در محاسن- از حضرت باقر علیه السّلام از این آیه سؤال شد، فرمود:
صفحه 315 از 372
«4» . آن به خدا قسم فریضه است از جانب خدا بر بندگان براي حضرت محمد در اهل بیت او
شأن نزول: ... ص : 421
نازل شد، جمعی که در اعتقاد راسخ نبودند، حضرت را متهم ساختند به اینکه مراد او اینست « وجوب مودت آل رسول » چون آیه
که مردم را به اهل بیت خود ترغیب کند تا در حکومت و امامت مطیع ایشان شوند. حق تعالی بر رد قول آنها فرمود: نه چنان است
که ایشان گمان میبرند که پیغمبر این سخن را بر
__________________________________________________
.306 - 1) در این مورد رجوع شود: فضایل الخمسۀ، چاپ بیروت 1402 بیروت، ج 1، ص 311 )
. 2) برهان ج 4 ص 121 حدیث 1 )
. 3) برهان ج 4 ص 122 حدیث 2 )
4) نور الثقلین، ج 4 ص 571 حدیث 62 بنقل از محاسن. [...] )
ص: 422
خدا افترا نموده
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 24 ] ... ص : 422
اشاره
( أَمْ یَقُولُونَ افْتَري عَلَی اللَّهِ کَذِباً فَإِنْ یَشَإِ اللَّهُ یَخْتِمْ عَلی قَلْبِکَ وَ یَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ ( 24
أَمْ یَقُولُونَ افْتَري بلکه میگویند افترا نموده، عَلَی اللَّهِ کَذِباً: بر خدا دروغ را در نازل نشدن آیه مودت، فَإِنْ یَشَإِ اللَّهُ: پس اگر خواهد
خداي تعالی، یَخْتِمْ عَلی قَلْبِکَ: مهر نهد بر قلب تو و قرآن را از دل تو فراموش کند اگر قصد افترا کنی، پس در این صورت چگونه
قادر باشی بر افترا، وَ یَمْحُ اللَّهُ الْباطِلَ:
و محو و نابود سازد خدا باطل را، وَ یُحِقُّ الْحَقَّ بِکَلِماتِهِ: و ثابت گرداند حق را به کلمات خود که وحی باشد یا به قضا که خط رد بر
آن کشیده نشود در نصرت دادن تو بر ایشان. إِنَّهُ عَلِیمٌ بِذاتِ الصُّدُورِ: بدرستی که خداي تعالی داناست به هر چه در دلهاست، یعنی
صدق تو و مظنه افتراي ایشان به تو بر او پوشیده و پنهان نیست. مراد از این وعدهاي باشد که از جانب خدا به سید انبیاء به آنکه خدا
محو گرداند باطلی را که ایشان بر آنند از بهتان و تکذیب، و اثبات حقی نماید که تو بر آن باشی، زیرا عادت الهی جاري شده بر
محو باطل و اثبات حق اگرچه بعد از زمانی باشد.
شأن نزول: ... ص : 422
ابن عباس گوید: چون این آیه نازل شد، اهل افترا از اندیشه ناصواب خود پشیمان شده به دست و پاي حضرت افتادند و گفتند ما
:«1» گواهی میدهیم که تو راست گوئی در جمیع اقوال و ما توبه کردیم و تجدید ایمان نمودیم آیه شریفه نازل شد که
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین. چاپ 1333 شمسی، ج 8، ص 217 )
ص: 423
صفحه 316 از 372
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 25 ] ... ص : 423
اشاره
( وَ هُوَ الَّذِي یَقْبَلُ التَّوْبَۀَ عَنْ عِبادِهِ وَ یَعْفُوا عَنِ السَّیِّئاتِ وَ یَعْلَمُ ما تَفْعَلُونَ ( 25
وَ هُوَ الَّذِي: و ذات احدیت خدا آن ذاتی است. که به محض لطف، یَقْبَلُ التَّوْبَۀَ عَنْ عِبادِهِ: قبول فرماید توبه را از بندگان خود، یعنی
هر گاه بنده بدرگاه او بازگردد و از گناه پشیمان شود و عزم و جزم نماید بر ترك معصیت، هر آینه او را میپذیرد. وَ یَعْفُوا عَنِ
السَّیِّئاتِ: و عفو فرماید از بدیها اگرچه گناه کبیره باشد، یعنی بعد از توبه صحیح، جمیع جرم را از ایشان میگذرد. وَ یَعْلَمُ ما
تَفْعَلُونَ: و میداند آنچه میکنید از نیکی و بدي و طاعت و معصیت.
تنبیه: ... ص : 423
یکی از الطاف خاصه الهی نسبت به بندگان، اعطاي توبه است به آنان که هر چه کرده باشند از شرك و کفر و معصیت اگر علی
الحقیقه بازگشت کنند و توبه و تدارك نمایند، به لطف خود گذشت و به مرحمت خود مؤاخذه ننماید بلکه احسان هم به آنها
فرماید و احادیث بسیار در آن وارد شده از جمله:
فرمود پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله نیست چیزي محبوبتر .«1» -1 النبوي- لیس شیء احبّ الی اللّه من مؤمن تائب او مؤمنۀ تائبۀ
بدرگاه خدا از مرد توبه کننده یا زن توبه کننده.
«2» . -2 قال: التائب من الذّنب کمن لا ذنب له: توبه کننده از گناه مثل کسی است که گناه نیست براي او
-3 فرمود حضرت صادق علیه السّلام: اذا تاب العبد المؤمن توبۀ نصوحا احبّه اللّه فستر علیه فی الدّنیا و الاخرة: هر گاه توبه نماید
«3» . بنده مؤمن توبه نصوح، دوست دارد او را خدا، پس ستر فرماید بر او در دنیا و آخرت
تبصره: ... ص : 423
توبه عبارت است از پشیمانی بر گناهان گذشته و برنگشتن به گناه
__________________________________________________
. 1) مستدرك سفینۀ البحار، ج 1 ص 394 )
. 2) مستدرك سفینۀ البحار، ج 1 ص 394 )
. 3) سفینۀ البحار ج 2 ص 590 )
ص: 424
در آینده و تدارك به اصلاح آنچه فوت شده نه به استغفار فقط.
نهج البلاغه- حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود مر قائلی را که گفت در حضور او کلمه استغفار را: گریه کند به مرگ تو
مادر تو، آیا میدانی چیست استغفار که بر وجه تام باشد و مقترن به جمیع شرایط معتبره، بدرستی که استغفار درجه علیین است و
اسمی است واقع شده بر شش معنی:
-1 ندامت از گناه گذشته.
-2 عزم بر ترك گناه در آینده.
-3 اداي حقوق مردم تا آنکه ملاقات کنی خدا را در حالی که پاك باشی و نباشد بر تو اثري از حقوق واجبه.
صفحه 317 از 372
-4 آنکه قصد کنی هر عمل که ضایع ساختی آن را قضا کنی و اعمال خود را موافق سازي بر طریقه شرعی.
-5 قصد کنی به گوشتی که روئیده است برخوردن حرام، پس آب کنی آن را به اندوهها و المها به مرتبهاي که پوست به استخوان
چسبد و بروید میان پوست و استخوان، گوشت نوي از حلال.
-6 آنکه بچشانی بدن را زحمت طاعت، چنانچه چشاندي به آن لذت معصیت را پس نزد حصول این امور شش گانه میگوئی
و این فرمایش حضرت ناظر به شروط کمال توبه است نه اصل توبه. .«1» ( (استغفر اللّه
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 26 ] ... ص : 424
اشاره
( وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ وَ الْکافِرُونَ لَهُمْ عَذابٌ شَدِیدٌ ( 26
__________________________________________________
. 1) سفینۀ البحار ج 1 ص 127 مستدرك سفینۀ البحار ج 1 ص 395 )
ص: 425
وَ یَسْتَجِیبُ الَّذِینَ آمَنُوا: و اجابت کند دعا را براي آنانکه ایمان آورند به معتقدات حقه، وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ: و بجا آورند کارهاي
شایسته و پسندیده چنانچه حکمت و مصلحت باشد در اجابت، وَ یَزِیدُهُمْ مِنْ فَضْلِهِ: و زیاده گرداند ایشان را از فضل عمیم خود، وَ
الْکافِرُونَ لَهُمْ: و ناگرویدگان، براي ایشان است، عَذابٌ شَدِیدٌ: مر ایشان راست عذابی سخت که دوام آنست در کمیت و کیفیت
بدل آنچه به مؤمنان عطا کرده باشد از ثواب و تفضل ابدي
بیان: ... ص : 425
استجابت به معنی قبول طاعت و اثابت است و زیادتی به اعتبار ثواب، یعنی خدا قبول طاعت فرماید و ایشان را بر آن ثواب میدهد و
زیاد میفرماید ایشان را در ثواب بر سبیل تفضل. معاذبن جبل گفته: مراد استجابت دعائی است که مؤمنان در حق یکدیگر کرده
باشند. ابن عباس گفته: معنی آنکه خداي تعالی شفاعت میدهد ایشان را در حق اخوان و زیاده فرماید ایشان را از فضل خود به این
وجه که قبول شفاعت ایشان نماید در حق اخوان.
از حضرت پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله مروي است که مراد به زیادتی، قبول شفاعت مؤمن است در حق شخصی که مستوجب آتش
.«1» باشد و در دنیا به شفیع خود احسان نموده باشد
«... و یستجیب الذین امنوا » : در کافی- از حضرت باقر علیه السّلام در آیه
فرماید: هو المؤمن یدعوا لاخیه بظهر الغیب فیقول الملک امین، و یقول الجبّار: و لک مثل ما سئلت و قد اعطیت ما سئلت لحبّک
إیّاه. مراد مؤمنی است که دعا نماید براي برادر مؤمن خود غایبانه، پس ملک آمین گوید و خداوند جبار فرماید: براي تو است مثل
«2» . آنچه سؤال نمودي و بتحقیق عطا فرمودم آنچه سؤال نمودي به جهت دوستی تو او را
شأن نزول: ... ص : 425
خباب یکی از اصحاب صفه گوید: چون مالهاي بنی قریضه و دیگران را مشاهده کردیم، در خاطر ما گذشت که چه باشد که
خداي تعالی ما
صفحه 318 از 372
__________________________________________________
1) نور الثقلین، ج 4 ص 579 ، حدیث 87 بنقل از مجمع البیان. )
. 2) برهان، ج 4، ص 126 ، حدیث 1 )
ص: 426
«1» . را توانگر سازد تا از فقر و فاقه نجات و در احسان را گشوده مردمان را از آن محظوظ سازیم آیه شریفه نازل شد
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 27 ] ... ص : 426
اشاره
( وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ لِعِبادِهِ لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ ما یَشاءُ إِنَّهُ بِعِبادِهِ خَبِیرٌ بَصِیرٌ ( 27
وَ لَوْ بَسَطَ اللَّهُ الرِّزْقَ: و اگر بگستراند و فراخ سازد خدا روزي را، لِعِبادِهِ:
براي بندگان خود، لَبَغَوْا فِی الْأَرْضِ: هر آینه سرکشی نمودي در زمین و از طریق اقتصاد بیرون رفتی و استعلاء و استیلاء لازم حال و
تکبر و فساد را پیشه خود ساختی و این خاصیت در اکثر طباع مرکوز است نه همه آنها، و لذا بعضی از صلحاي امت با وجود کثرت
ثروت، خللی در اعماق و انحرافی در اطوار ایشان پیدا نشد بلکه در عبادت کما ینبغی سلوك مینمایند و زیادي مال اصلا حاجب و
مانع طاعت ایشان نشود، لکن چون اغلب مردمان که نفس بهیمی و سبعی بر آنها غالب و به جانب هوي و هوس مایل و مال دنیا در
این باب اقوي سبب است، پس اگر حق تعالی بر ایشان بسط ارزاق فرماید هر آینه یاغی و طاغی شدي چنانچه مشاهده میشود، لذا
بر وفق حکمت و مصلحت قسمت روزي نمود چنانچه فرماید: وَ لکِنْ یُنَزِّلُ بِقَدَرٍ: و لکن نازل فرماید روزي را به اندازه، ما یَشاءُ:
آنچه میخواهد، یعنی بقدر معین از روي حکمت که فراخور حال ایشان باشد. إِنَّهُ بِعِبادِهِ: بدرستی که خدا به بندگان خود، خَبِیرٌ
بَصِ یرٌ: داناست به احوال ایشان، بیناست به صلاح ایشان، یعنی احوال و اوضاع ایشان را میداند، پس هر کس را بر وفق مصالح
روزي میدهد.
تنبیه: ... ص : 426
این مطلب محقق است که خداي تعالی حکیم علی الاطلاق، و عالم
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، چاپ 1333 شمسی، ج 8، ص 219 )
ص: 427
است به جمیع مصالح و مفاسد بندگان، بنابراین آنچه فرماید از قبض و بسط و منع و عطا و فقر و غنا و صحت و مرض، بر وفق
حکمت و مصلحت باشد چنانچه در حدیث قدسی فرماید:
انّ من عبادي من لا یصلحه الّا الغنی و لو افقرته لأفسده و إنّ من عبادي من لا یصلحه الّا الفقر و لو اغنیته لأفسده و ذلک انّی ادبّر
عبادي لعلمی بقلوبهم:
بدرستی که بعض بندگان من کسانیند که اصلاح نکند او را مگر ثروت، و اگر فقیر کنم او را فاسد شود. و بعضی بندگان من کسی
است که اصلاح نکند او را مگر فقر، و اگر غنی کنم او را هر آینه فاسد شود بدرستی که من تدبیر بندگان نمایم به علم خود به
«1» . قلوب آنان
صفحه 319 از 372
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 28 ] ... ص : 427
اشاره
( وَ هُوَ الَّذِي یُنَزِّلُ الْغَیْثَ مِنْ بَعْدِ ما قَنَطُوا وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ ( 28
وَ هُوَ الَّذِي یُنَزِّلُ الْغَیْثَ: و خداي به حق، آن ذاتی است که نازل فرماید باران را که موجب معیشت ایشان است در قحط و جدب، مِنْ
بَعْدِ ما قَنَطُوا: بعد از آنکه نومید شده باشند از آمدن آن، وَ یَنْشُرُ رَحْمَتَهُ: و پراکنده میفرماید رحمت واسعه خود را که برکات باران
و منافع آنست، یعنی باران را در جبال و صحاري و بلاد منتشر میگرداند تا منشأ روئیدن نباتات و نشو اشحار شود و اقوات بندگان
از آن حاصل گردد. وَ هُوَ الْوَلِیُّ الْحَمِیدُ: و اوست متولی کار بندگان، منشر رحمت و احسان، و مدبر امور ایشان به فرستادن باران در
بلاد و اکناف ستوده شده به زبان، یا جزا دهنده ستایش کنندگان.
نکته: ... ص : 427
ذکر (غیث) بر (مطر) به جهت آنست که (مطر) اعم از آنست که موجب نفع باشد یا ضرر، به خلاف (غیث) بارانی است که موجب
نفع فقط
__________________________________________________
. 1) مستدرك سفینۀ البحار، ج 6، ص 305 . رجوع شود: بحار الانوار ج 49 ص 55 ، عوائد الایام نراقی ص 81 )
ص: 428
باشد. و وجه انزال آن بعد از قنوط به جهت آنست که داعی شود به شکرگزاري و سپاسداري منعم حقیقی و اقرب باشد به تعظیم
او.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 29 ] ... ص : 428
( وَ مِنْ آیاتِهِ خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ وَ ما بَثَّ فِیهِما مِنْ دابَّۀٍ وَ هُوَ عَلی جَمْعِهِمْ إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ ( 29
وَ مِنْ آیاتِهِ: و از جمله نشانههاي قدرت و دلایل حکمت، خَلْقُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: ایجاد آسمانها و زمینهاست، چه آنها به ذات و
صفات دلالت صریح دارند بر وجود صانع قادر حکیم. وَ ما بَثَّ فِیهِما مِنْ دابَّۀٍ: و آنچه پراکنده است در آسمانها و زمینها از جنس
جنبنده. مراد جمیع آفریدگان است (از قبیل اطلاق سبب بر مسبب) پس شامل ملائکه و جن و انس و سایر حیوانات باشد. وَ هُوَ عَلی
جَمْعِهِمْ: و او سبحانه بر جمع کردن آنان در عرصه محشر بعد از اماته ایشان، إِذا یَشاءُ قَدِیرٌ: در وقتی که خواهد توانست، و قدرت
دارد و غیر او عاجزند و ناتوان زیرا ذاتی که ایجاد فرمود آنان را، البته قادر خواهد بود بر اعاده آنان براي جزا و پاداش.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 30 ] ... ص : 428
اشاره
( وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَۀٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ ( 30
وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِ یبَۀٍ: و آنچه میرسد شما را اي بندگان از بلیه و آفت مالی و بدنی، فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ: پس به سبب آن چیزي
است که کسب کرده دستهاي شما یعنی به شآمت معصیت شما، وَ یَعْفُوا عَنْ کَثِیرٍ: و عفو میفرماید و در میگذرد از بسیاري از گناه
صفحه 320 از 372
گناهکاران.
در کافی- از حضرت صادق علیه السّلام در این آیه فرماید: لیس من التواء
ص: 429
عرق و نکبۀ حجر و لا عثرة قدم و لا خدش عود الّا بذنب و امّا ما یعفو اللّه اکثر ممّن عجّل اللّه عقوبۀ ذنبه فی الدّنیا فانّ اللّه اجلّ و
اکرم و اعظم من ان یعود فی الاخرة.
هیچ رگی و عضوي نباشد که بجهد، و چوبی عضوي را بخراشد، و سنگی در پاي آید، و خاري بخراشد مگر به گناهی که صاحب
آن کرده باشد، و آنچه خدا عفو فرماید اکثر است از آنچه تعجیل فرماید عقوبت گناه او را در دنیا پس بتحقیق خدا اجل و اکرم
.«1» اعظم است از اینکه عود فرماید در عقوبت او در آخرت یعنی در آخرت دیگر به آن گناه عذاب نفرماید
و لذا از حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام نقل شده: امیدوارترین آیتی که خداي تعالی بر پیغمبر صلّی اللّه علیه و آله نازل فرموده
این آیه است (وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِیبَۀٍ فَبِما کَسَبَتْ أَیْدِیکُمْ ...) زیرا خبر داده که به سبب بعضی گناه، مصیبت میرسانم و از بسیاري
«2» . جرم عفو نمایم و او از آن کریمتر است گناهی را که یکبار عفو کرده باشد در دنیا، بار دیگر بر آن عقوبت فرماید در عقبی
تنبیه: ... ص : 429
آیه شریفه مخصوص است به مجرمین و گناهکاران، و اما انبیاء و ائمه معصومین که ساحت قدس آنها از خطا و عصیان منزه باشد،
ابتلاي به مصائب و آلام نسبت به آنان، مزید در علوّ درجه مقام قرب است به حضرت احدیت، و لذا یزید لعنه اللّه وقتی در آن
کلا هذه » : مجلس به حضرت سجاد علیه السّلام آیه را خواند: (وَ ما أَصابَکُمْ مِنْ مُصِ یبَۀٍ فَبِما کَسَ بَتْ أَیْدِیکُمْ) حضرت ردع فرماید
ما أَصابَ مِنْ مُصِ یبَۀٍ فِی الْأَرْضِ وَ لا فِی أَنْفُسِکُمْ إِلَّا فِی » نه چنین است که این آیه در باره ما باشد، و در حق ما نازل است « نزلت فینا
پس ما هستیم کسانی که افسرده نشویم به آنچه قوت « کِتابٍ مِنْ قَبْلِ أَنْ نَبْرَأَها ... لِکَیْلا تَأْسَوْا عَلی ما فاتَکُمْ وَ لا تَفْرَحُوا بِما آتاکُمْ
.«3» شود ما را و خوشحال نگردیم به آنچه بیاید ما را از دنیا
__________________________________________________
. 1) برهان ج 4 ص 127 حدیث 6 )
. 2) منهج الصادقین، چاپ 1333 شمسی، ج 8، ص 221 )
.416 - 3) برهان ج 4 ص 127 حدیث 5 و ص 128 حدیث 8- مستدرك سفینۀ البحار ج 6 ص 417 )
ص: 430
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 31 ] ... ص : 430
( وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ وَ ما لَکُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِیرٍ ( 31
وَ ما أَنْتُمْ بِمُعْجِزِینَ فِی الْأَرْضِ: و نیستید شما عاجز کنندگان خدا در زمین از ایصال مصلحت به شما و از تعذیب مستحق. وَ ما لَکُمْ
مِنْ دُونِ اللَّهِ مِنْ وَلِیٍّ وَ لا نَصِ یرٍ: و نیست شما را غیر از خدا هیچ دوستی که متولی و کار ساز شما باشد در دنیا و نه یاري که عذاب
را از شما دفع نماید در عقبی.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 32 ] ... ص : 430
( وَ مِنْ آیاتِهِ الْجَوارِ فِی الْبَحْرِ کَالْأَعْلامِ ( 32
صفحه 321 از 372
وَ مِنْ آیاتِهِ: و از نشانهها و شواهد داله بر اختصاص او به صفاتی که غیر او در آن شریک نیست، الْجَوارِ فِی الْبَحْرِ: کشتیهاي جاریه
در دریا، کَالْأَعْلامِ: که مانند کوههاي بلند است.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 33 ] ... ص : 430
اشاره
( إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ فَیَظْلَلْنَ رَواکِدَ عَلی ظَهْرِهِ إِنَّ فِی ذلِکَ لَآیاتٍ لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ ( 33
إِنْ یَشَأْ یُسْکِنِ الرِّیحَ: اگر خواهد خداي تعالی، ساکن گرداند بادي را که سبب رفتن کشتی است و چون آن باد ساکن شود، فَیَظْلَلْنَ
رَواکِدَ: پس گرداند کشتیها را ایستادگان، عَلی ظَهْرِهِ: بر پشت دریا، و اهل کشتی به سبب آن مضطرب شوند. إِنَّ فِی ذلِکَ: بدرستی
که در تسخیر بادها و اجراي کشتیها و اسکان آن، لَآیاتٍ: هر آینه دلالتهاي واضح است، لِکُلِّ صَبَّارٍ شَکُورٍ: براي هر
ص: 431
صبر کننده بر ایستادن کشتی و سپاسدارنده به وقت جریان، سپاس گزارنده بر نعمتهاي الهی یا هر حبس کننده نفس خود را بر نظر
کردن در آیات خدا و هر شکر کننده بر آلاء سبحانی.
تبصره: ... ص : 431
در وصف صبر و شکر کنایه است از مؤمن مخلص که همت خود را مصروف داشته باشد بر صبر کردن بر مصائب و نوائب و شکر
نمودن بر آلاء و سایر نعماء سبحانی، و لذا در حدیث است: الایمان نصفان: نصف صبر و نصف شکر. ایمان در واقع نصف شود:
.«1» نصفش صبر کردن بر حوادثات وارده، و نصف دیگر آن شکرگزاري بر نعمتهاي فایضه
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 34 ] ... ص : 431
( أَوْ یُوبِقْهُنَّ بِما کَسَبُوا وَ یَعْفُ عَنْ کَثِیرٍ ( 34
أَوْ یُوبِقْهُنَّ: (عطف بر جزاي شرط) یعنی اگر خواهد خدا هلاك کند کشتیها را به فرستادن باد عاصفه مغرقه و اهل آن را غرق
سازد، بِما کَسَ بُوا: به سبب آن چیزي است که کسب کرده باشند از معاصی، وَ یَعْفُ عَنْ کَثِیرٍ: و در گذارند هلاکت را از بسیار از
ایشان، یعنی عجله نفرماید به عقوبت معاصی ایشان. حاصل آنکه اگر خواهد، هلاك کند بعضی را به عقوبت اعمال، و نجات دهد
بعضی را بر طریق عفو.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 35 ] ... ص : 431
( وَ یَعْلَمَ الَّذِینَ یُجادِلُونَ فِی آیاتِنا ما لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ ( 35
وَ یَعْلَمَ الَّذِینَ: و بدانند آنانکه، یُجادِلُونَ فِی آیاتِنا: مجادله میکنند در
__________________________________________________
144 و 151 با اختلاف مختصر در عبارت. - 1) مستدرك سفینۀ البحار ج 6 ص 145 )
ص: 432
آیات ما و دلایل قدرت ما، ما لَهُمْ مِنْ مَحِیصٍ: نیست مر ایشان را گریزگاهی بر نزول عذاب و وقوع عقاب (این آیه عطف است بر
صفحه 322 از 372
علت مقدره) یعنی اگر خواهد خدا خلاصی دهد مؤمنان را و هلاك نماید کافران را تا انتقام کشد از آنان و تا بدانند آنها که
خصومت کنند در آیات ما، نیست ایشان را هیچ چارهاي در نزول عذاب.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 36 ] ... ص : 432
( فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا وَ ما عِنْدَ اللَّهِ خَیْرٌ وَ أَبْقی لِلَّذِینَ آمَنُوا وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ ( 36
فَما أُوتِیتُمْ مِنْ شَیْءٍ: پس آنچه داده شدهاید از چیزي که تعلق به دنیا دارد از اموال و اولاد، فَمَتاعُ الْحَیاةِ الدُّنْیا: پس بهرهاي و نصیبی
و برخورداري زندگانی دنیاست، یعنی تا زندهاید از آن بهرهور میشوید و بعد از موت آن را گذارید براي دیگران، چنانچه از اول
خلق دنیا و اهل آن به این ترتیب بوده. وَ ما عِنْدَ اللَّهِ: و آنچه در پیشگاه الهی است از ثواب آخرت و نعیم جنت، خَیْرٌ وَ أَبْقی بهتر
است و باقیتر از روي خلوص و نفع و دوام آن، لِلَّذِینَ آمَنُوا: براي آنانکه ایمان آوردهاند، وَ عَلی رَبِّهِمْ یَتَوَکَّلُونَ: و بر پروردگار
خود توکل کنند و امور خود را بدو تفویض میکنند.
علامه مجلسی (رحمه اللّه)- در حدیثی روایت نماید که حضرت از جبرئیل سؤال نمود: چیست توکّل بر خداي عزّ و جلّ؟ گفت:
علم به آنکه مخلوق ضرر نرسانند و نفع ندهند و عطا ننمایند و منع نکنند و استعمال ناامیدي از خلق، پس زمانی که بنده چنین شد
عمل ننماید براي هیچکس مگر خدا و امید ندارد و نترسد سواي خدا و طمع ندارد به هیچکس سواي خدا، پس این است معنی
«1» . توکل
__________________________________________________
[...] . 1) سفینۀ البحار، ج 2، ص 683 )
ص: 433
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 37 ] ... ص : 433
( وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ الْفَواحِشَ وَ إِذا ما غَضِبُوا هُمْ یَغْفِرُونَ ( 37
وَ الَّذِینَ یَجْتَنِبُونَ: (عطف به آیه سابقه) ثواب آخرتی بهتر و باقیتر است براي متوکلین و براي آنانکه پرهیز میکنند، کَبائِرَ الْإِثْمِ وَ
الْفَواحِشَ: از گناهان بزرگ و از کارهاي زشت و قبیح، وَ إِذا ما غَضِ بُوا: و هر گاه خشم نمایند بر مردمان به سبب اذیتی و مکروهی
که به ایشان رسانند، هُمْ یَغْفِرُونَ:
ایشان در میگذرند و به آب عفو آتش غضب خود را فرو مینشانند.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 38 ] ... ص : 433
اشاره
( وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا لِرَبِّهِمْ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ وَ أَمْرُهُمْ شُوري بَیْنَهُمْ وَ مِمَّا رَزَقْناهُمْ یُنْفِقُونَ ( 38
وَ الَّذِینَ اسْتَجابُوا: و براي آنانکه اجابت کردند، لِرَبِّهِمْ: مر پروردگار خود را. مراد انصارند که حضرت رسول صلّی اللّه علیه و آله
ایشان را به ایمان خواند فورا اجابت نمودند. وَ أَقامُوا الصَّلاةَ: و بپاي دارند نماز را در اوقات خود با شرایط و ارکان، وَ أَمْرُهُمْ شُوري
بَیْنَهُمْ: و کار ایشان مشورت کردن میان ایشان، و مراد به مشاورت معارضه است در کلام به جهت ظهور حق، یعنی هرگاه کاري
کنند، به صوابدید یکدیگر کنند به جهت فرط تدبر و تیقظ ایشان در امور، و اصلا منفرد نشوند در آن. مشورت آنان این بود که
صفحه 323 از 372
پیش از مهاجرت حضرت رسالت از مکه به مدینه، بیمشورت یکدیگر در هیچ امري اقدام نمینمودند و در خانه ابو ایوب مجتمع
شدند، پس با هم اتفاق نمودند بر ایمان به حضرت رسالت صلی اللّه علیه و آله و لذا حق تعالی مدح ایشان نموده بر این صفت. وَ
مِمَّا رَزَقْناهُمْ: و از آنچه روزي ساختیم ما ایشان را، یُنْفِقُونَ: انفاق میکنند در رضاي خدا.
ص: 434
به سه مطلب محقق آید: ... ص : 434 « شوري و مشورت » تحقیق: بیان
مطلب اول: مشورت و شوري. ... ص : 434
آنچه از احادیث آل عصمت و کلمات محققین مستفاد میشود، صحت این شوري در امور دنیویه است نه امور دینیه مطابق دستور
شرع مطهر با اشخاص مهذب و متقی، چنانچه در کتاب محاسن از حضرت صادق علیه السّلام:
-1 استشر العاقل من الرّجال الورع فانّه لا یأمر الّا بخیر و إیّاك و الخلاف فإنّ خلاف الورع العاقل مفسدة فی الدّین و الدّنیا. یعنی:
استشاره کن با عاقل از مردان پرهیزکار، بدرستی که امر ننمایند صاحبان ورع مگر به خیر و بر تو باشد به پرهیز نمودن از مخالفت،
.«1» زیرا مخالفت ورع عاقل، مفسده است در دین و دنیا
-2 در کتاب فتح الابواب- سید علی بن طاوس از حضرت صادق علیه السّلام: هر گاه اراده نماید یکی از شما امري را، پس مشورت
نکند هیچکس را تا آنکه ابتدا نماید مشاورت خداي عزّ و جلّ را. عرض کردند: مشاورت با خدا چیست؟ فرمود: استخاره کند با
خدا اولا، بعد مشورت کند در آن پس چون ابتدا کند به خدا، جاري سازد خداي تعالی براي او خیر را بر لسان آنکه بخواهد از
.«2» خلق
-3 فرمود حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله: ما خاب من استخار و ما ندم من استشار: نومید نگردد هر که استخاره نماید، و
.«3» پشیمان نشود هر که مشورت نماید
-4 و نیز فرمود: ما من رجل یشاور احدا الّا هدي الی الرّشاد: هیچ مردي مشورت نکند با یکی مگر که هدایت کرده شود به طریق
.«4» صواب
-4 مطلب دوم، حدود مشورت: ... ص : 434
. 1) ارشاد السمتبصر ص 49 ، حدیث 81 )
. 2) ارشاد المستبصر، ص 47 ، حدیث 74 تا 77 به نقل از مقنعه شیخ مفید و بحار الانوار ج 91 )
3) ارشاد المستبصر فی الاستخارات، سید عبد اللّه بشر ص 22 حدیث 11 ، به نقل از امالی شیخ طوسی، با تغییر مختصر در لفظ. )
.43 / 4) شوري در قرآن و حدیث. گردآوري رضا استادي، ص 68 حدیث 11 ، به نقل از مجمع البیان 9 )
ص: 435
در کتاب محاسن- از حضرت صادق علیه السّلام فرمود: مشورت نباشد مگر به حدود آن، هر که معرفت حدود آن را دارد فایده، و
الّا ضرر آن براي مستشیر، بیش از نفع آن باشد: 1- آنکه با او مشورت کنند عاقل باشد. 2- آنکه حر و متدین. 3- آنکه صدیق با
اخوت. 4- مطلع بر سرّ باشد، پس وقتی عاقل باشد فایده بري به مشورت او، و زمانی که حر و متدین شد، جهد کند به نفس خود
در نصیحت، و چون صدیق مواخی شد کتمان سر کند، و زمانی که مطلع بر سرّ نمودي علم او به آن سرّ مانند علم تو باشد. بنابراین
.«1» مشورت، تمام و کامل گردد نصیحت
صفحه 324 از 372
.«2» کسی که مشورت از او شود باید امین باشد « المستشار مؤتمن » : و حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام فرمود
مطلب سوم: این مطلب مسلم و عقل و وجدان منصف حاکم است ... ص : 435
به آنکه پس از آمدن شریعت جامع کافی وافی که تمام جزئیات ممکن الوقوع را بیان فرموده حتی ارش خدشه و دیه خراش، معقول
نیست که تکلیف احکام شرعیه مکلفین را واگذار به شوراي آنان نماید، زیرا نقض غرض، و با خاتمیت شریعت منافات دارد
ناظر به امور دنیاست نه دین گذشته از این علی ابن ابراهیم قمی (رحمه اللّه) « وَ أَمْرُهُمْ شُوري بَیْنَهُمْ » بنابراین وصف مؤمنین در آیه
در بیان آیه شریفه فرماید:
«3» . مشورت میکنند امام را در آنچه احتیاج دارند از امر دین ایشان « یشاورون الامام فیما یحتاجون من امر دینهم »
تتمه: ... ص : 435
بنابراین شورائی که به سبب آن حق را پایمال گردانند، یا تغییر و تبدیل احکام قرآن و فرامین سبحانی نمایند، هر آینه مذموم و مورد
سخط و غضب خداوند قهار است، لذا حضرت امیر المؤمنین علیه السّلام صداي مبارکش بلند
__________________________________________________
. 1) بحار الانوار ج 91 ص 102 حدیث 30 )
2) شوري در قرآن و حدیث، ص 92 حدیث 158 و نیز ص 91 حدیث 146 مرويّ از رسول اللّه صلّی اللّه علیه و آله و سلّم. )
. 3) برهان ج 4 ص 128 )
ص: 436
.«1» « یا للّه و الشّوري » : است که
«2» و إن کنت بالشّوري ملکت امورهم فکیف بهذا و المشیرون غیّب
در کتاب مناقب العترة- حذیفه یمانی از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله روایت نموده: الویل الویل لامتی من الشوري الکبري و
الشوري الصغري سئل فی تعیینهما قال الشوري الکبري تنعقد فی بلدي بعد وفاتی لغصب خلافۀ اخی و حق بنتی و الصغري تنعقد فی
الغیبۀ الکبري فی الزوراء لتغییر سنتی و تبدیل احکامی.
یعنی واي واي بر امت من از شوراي بزرگ و شوراي کوچک. پرسیدند:
کدام است؟ فرمود: شوراي کبري منعقد شود در شهر من بعد از وفات من براي غصب خلافت برادر من و حق دختر من و شوراي
صغري منعقد شود در غیبت کبري در زوراء براي تغییر دادن سنت من و احکام من.
بیان: زوراء شهر ري باشد، چنانچه حضرت صادق علیه السّلام شعر عقبه را شاهد آورده.
و نحر بالزوراء منهم لدي الضحی ثمانون الفا مثل ما تنحر البدنی
«3»
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 39 ] ... ص : 436
( وَ الَّذِینَ إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ هُمْ یَنْتَصِرُونَ ( 39
وَ الَّذِینَ: و براي آنانکه، إِذا أَصابَهُمُ الْبَغْیُ: زمانی که برسد ایشان را ستمی از کفار، هُمْ یَنْتَصِ رُونَ: ایشان از دشمنان خود انصاف
صفحه 325 از 372
بستانند و انتقام بکشند و سر به مذلت و خواري فرود نیارند، زیرا جهاد با کفار واجب است. و شبههاي نیست که هر که اخذ حق
خود کند بدون تعدي از حد الهی، او مطیع
__________________________________________________
. 1) نهج البلاغه فیض الاسلام، خطبه سوم (شقشقیه)، ص 49 )
. 2) همان مدرك، حکمت 181 ، ص 1173 )
. 3) نوائب الدّهور فی علائم الظهور، سید حسن میرجهانی، جلد سوم، ص 16 به نقل از وافی، کتاب روضه، صفحه 120 )
ص: 437
مأمور به خواهد بود و هر مطیعی محمود است. این وصف شجاعت ایشان است.
این آیه را تلاوت نموده گفت: ایشان کراهت داشتند از آنکه نفس خود را ذلیل کنند تا فساق بر ایشان جرئت کنند. بنا « نخعی »
بقولی مراد مؤمنانیند که کفار ایشان را از مکه بیرون کرده بودند، پس حق تعالی تمکین آنها داد تا انتقام خود از آنها کشیدند.
تتمه: اصول فضائل را در آیات شریفه متذکر و ثواب و نعم آخرتی را به ایشان اختصاص داده: 1- ایمان، 2- توکل، 3- اجتناب از
کبائر، 4- پرهیز از فواحش، 5- غفران در حال غضب، 6- اجابت دعوت پروردگار به اطاعت، 7- اقامه نماز، 8- مشورت در امور،
-9 انفاق، 10 - شجاعت و انتصار موصوفین به این صفات ممدوح و فیوضات سبحانی را مشمول خواهند بود.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 40 ] ... ص : 437
( وَ جَزاءُ سَیِّئَۀٍ سَیِّئَۀٌ مِثْلُها فَمَنْ عَفا وَ أَصْلَحَ فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ ( 40
بعد از آن حق تعالی بیان وجه انتصار را فرماید بر این وجه که:
وَ جَزاءُ سَیِّئَۀٍ: و پاداش کردار بد، سَیِّئَۀٌ مِثْلُها: کرداري است مثل آن بدون زیاده و نقصان، خواه قصاص جراحات باشد یا قول قبیح
بدون تعدي، فَمَنْ عَفا:
پس هر که در گذرد از ستمکار خود و ترك انتقام نماید از او، وَ أَصْلَحَ: و به اصلاح آورد میان خود و طرف، فَأَجْرُهُ عَلَی اللَّهِ: پس
اجر او در قیامت بر خدا باشد. وعده مبهمه دال است بر عظم موعود و شرافت آن.
در تبیان- از حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله: چون روز قیامت شود، منادي ندا کند هر که او را بر خدا اجري هست برخیزد و
اجر خود را از او بگیرد.
پس جماعتی برخیزند و ملائکه به ایشان گویند شما را بر خدا چه جزا هست، گویند: ما جماعتی هستیم که عفو نمودیم از کسانی
که ظلم کردند، پس به ص: 438
ایشان گویند داخل بهشت شوید بدون حساب اعمال.
إِنَّهُ لا یُحِبُّ الظَّالِمِینَ: بدرستی که خداي تعالی دوست نمیدارد ستمکاران را، یعنی کسانی که ابتدا کنند به ستم و در انتقام از حد
درگذرند.
این کلام دال است بر آنکه انتصار مأمون نیست از تجاوز سویه و تعدي خصوصا در حال غضب.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 41 ] ... ص : 438
( وَ لَمَنِ انْتَصَرَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ مِنْ سَبِیلٍ ( 41
وَ لَمَنِ انْتَ َ ص رَ بَعْدَ ظُلْمِهِ فَأُولئِکَ ما عَلَیْهِمْ: پس آن گروه که منتصر باشند بعد از ظلم ظالم به ایشان نیست بر ایشان، مِنْ سَبِیلٍ: هیچ
صفحه 326 از 372
راهی به عتاب و عقاب ایشان یا ایشان را گناهی نیست در انتصار.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 42 ] ... ص : 438
( إِنَّمَا السَّبِیلُ عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ وَ یَبْغُونَ فِی الْأَرْضِ بِغَیْرِ الْحَقِّ أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ ( 42
إِنَّمَا السَّبِیلُ: جز این نیست که راه عتاب و عقاب، عَلَی الَّذِینَ یَظْلِمُونَ النَّاسَ: بر آن کسانی است ظلم میکنند بر مردم ابتدا، وَ یَبْغُونَ
فِی الْأَرْضِ: و سرکشی میکنند در زمین و از حد بیرون روند، بِغَیْرِ الْحَقِّ: به ناحق بدون جهتی و حجتی، بلکه به سبب تکبر و فساد،
أُولئِکَ لَهُمْ عَذابٌ أَلِیمٌ: آن گروه موصوف به ظلم و بغی مر ایشان راست عذابی دردناك که عذاب جهنم باشد.
ص: 439
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 43 ] ... ص : 439
( وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ إِنَّ ذلِکَ لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ ( 43
وَ لَمَنْ صَبَرَ وَ غَفَرَ: و هر آینه براي کسی که صبر نماید بر آزار ظلمه و درگذرد از مظلم ایشان و در صدد انتقام نباشد، إِنَّ ذلِکَ:
بدرستی که این صبر و گذشتن، لَمِنْ عَزْمِ الْأُمُورِ: از کارهاي جازمه لازمه است، یعنی جماعتی که موصوفند به کمال ایمان و مزیت
احسان، قصد ایشان جزم و ثابت است بر این نوع کارها، زیرا همه کس را توانائی آن نباشد که جفا کشد و وفا نماید.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 44 ] ... ص : 439
( وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ مِنْ بَعْدِهِ وَ تَرَي الظَّالِمِینَ لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ یَقُولُونَ هَلْ إِلی مَرَدٍّ مِنْ سَبِیلٍ ( 44
وَ مَنْ یُضْ لِلِ اللَّهُ: و هر که را فرو گذاد خداي تعالی در وادي ضلالت و خذلان و نظر لطف و توفیق از او باز گیرد به سبب انکار و
عناد او با وجود ادله باهره بر طریق حق و اتمام حجت، یا آنکه حکم فرماید به گمراهی او و از طریق بهشت باز دارد بسوء اختیار او
راه جهنم را، فَما لَهُ مِنْ وَلِیٍّ: پس نیست مر او را هیچ دوستی و ناصري که کارسازي او نماید، مِنْ بَعْدِهِ: بعد از واگذاشتن خدا او را،
وَ تَرَي الظَّالِمِینَ: و میبینی اي بیننده ظلم کنندگان، لَمَّا رَأَوُا الْعَذابَ:
آن هنگامی که ببینند عذاب را روز قیامت، یَقُولُونَ هَلْ إِلی مَرَدٍّ: گویند در آن ساعت: آیا هست بسوي بازگشتن به دنیا، مِنْ سَبِیلٍ:
هیچ راهی تا برویم و در تدارك مکافات کوشیم. این کلام را از غایت فزع و جزع گویند، اگرچه دانسته باشند که رجوع به دنیا
ممکن نیست.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 45 ] ... ص : 439
وَ تَراهُمْ یُعْرَضُونَ عَلَیْها خاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ یَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِیٍّ وَ قالَ الَّذِینَ آمَنُوا إِنَّ الْخاسِرِینَ الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَهُمْ وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ
( الْقِیامَۀِ أَلا إِنَّ الظَّالِمِینَ فِی عَذابٍ مُقِیمٍ ( 45
ص: 440
وَ تَراهُمْ یُعْرَضُ ونَ عَلَیْها: و بینی ستمکاران را در آن روز که عرضه داشته شوند بر آتش جهنم، خاشِعِینَ مِنَ الذُّلِّ: در حالتی که
فروتن و حقیران باشند از جهت خواري و ذلت، یَنْظُرُونَ مِنْ طَرْفٍ خَفِیٍّ: نگاه میکنند به آتش از نگاه پنهانی به گوشه چشم، یعنی
به جهت هول و هیبت آتش جهنم زهرهاي نداشته باشند که در آن خوب نگاه کنند. نزد بعضی مراد (طرف خفی) نگاه به مذلت و
خواري است. وَ قالَ الَّذِینَ آمَنُوا: و گویند آنانکه ایمان آوردهاند در وقت مشاهده عقوبت کافران و خسران ایشان، إِنَّ الْخاسِرِینَ:
صفحه 327 از 372
بدرستی که زیانکاران، الَّذِینَ خَسِرُوا أَنْفُسَ هُمْ: آنانند که زیان کردند در نفسهاي خود، وَ أَهْلِیهِمْ یَوْمَ الْقِیامَۀِ: و در کسان خود روز
قیامت، چه به سبب بت پرستی خود را مستحق جهنم ساختند و به جهت گمراه کردن اهل خود و منع آنها از ایمان، آنها را نیز
مستوجب جهنم گردانیدند. مؤمنان در روز قیامت چون کفار را بدین حال مشاهده کنند گویند که کافران زیانکار شدند در نفس و
اهل خود به سبب کفر، أَلا إِنَّ الظَّالِمِینَ: بدانید بدرستی که ستمکاران که مشرکانند، فِی عَذابٍ مُقِیمٍ: در عذابیاند که پیوسته و مقیم
باشند و هرگز انقطاع نیابد.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 46 ] ... ص : 440
( وَ ما کانَ لَهُمْ مِنْ أَوْلِیاءَ یَنْصُرُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ وَ مَنْ یُضْلِلِ اللَّهُ فَما لَهُ مِنْ سَبِیلٍ ( 46
وَ ما کانَ لَهُمْ: و نباشد مر کافران را، مِنْ أَوْلِیاءَ: هیچ دوستانی که در دفع
ص: 441
عذاب، یَنْصُ رُونَهُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ: یاري کنند ایشان را غیر از خدا، یعنی هیچکس دیگر عذاب از آنها باز نتواند داشت، و چون به
سبب کفر و شرك هرگز خدا عذاب از ایشان رفع ننماید، پس همیشه در عقبه عقاب و چنگال نکال گرفتار خواهند بود. وَ مَنْ
یُضْ لِلِ اللَّهُ: و هر که را واگذارد در گمراهی به سبب تمادي در کفر و عناد و انکار بسوء اختیار، یا حکم فرماید به ضلالت او، فَما لَهُ
مِنْ سَبِیلٍ: پس نیست مر او را راه رستگاري و نجات.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 47 ] ... ص : 441
اشاره
( اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ ( 47
و چون مآل حال اهل ضلال عقاب و نکال است، پس:
اسْتَجِیبُوا لِرَبِّکُمْ: اجابت کنید اي بندگان امر پروردگار خود را، یعنی قبول امر او نمائید به یگانگی او اقرا و احکام او را پیروي
نمائید، مِنْ قَبْلِ أَنْ یَأْتِیَ: پیش از آنکه بیاید، یَوْمٌ لا مَرَدَّ لَهُ مِنَ اللَّهِ: روزي که باز گردانیدن نیست مر آنان را از خدا بلکه البته واقع
شود، چه حق سبحانه به وقوع آن حکم فرموده، پس آمدن قیامت چارهاي نباشد. ما لَکُمْ مِنْ مَلْجَإٍ یَوْمَئِذٍ: نیست شما را هیچ پناهی و
گریزگاهی در آن روز تا ملتجی به آن شوید و از عذاب برهید، وَ ما لَکُمْ مِنْ نَکِیرٍ: و نیست شما را هیچ انکاري در آنچه کرده
باشید، یعنی منکر اعمال خود نخواهید شد زیرا حفظه و کرام الکاتبین در صحیفه اعمال ثبت و اعضاء و جوارح شما نیز بر آن
گواهی خواهند داد، پس چگونه انکار آن ممکن باشد.
تنبیه: ... ص : 441
آیه شریفه آگاهی است معاندین احکام اسلامی و متمردین از فرامین سبحانی را، که اجابت کنید دعوت الهی را به اسلام و ایمان و
پیروي احکام قرآن پیش از آمدن قیامت، آن روزي که محقق الوقوع، و نیست شما را هیچ پناه و گریزگاهی آن روز، و نیست شما
را هیچ انکاري در آنچه کردهاید به جهت
ص: 442
ثبت در صحیفه اعمال و شهادت اعضاء و جوارح بر آن.
صفحه 328 از 372
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 48 ] ... ص : 442
اشاره
فَإِنْ أَعْرَضُوا فَما أَرْسَلْناكَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً إِنْ عَلَیْکَ إِلاَّ الْبَلاغُ وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ مِنَّا رَحْمَ ۀً فَرِحَ بِها وَ إِنْ تُصِ بْهُمْ سَیِّئَۀٌ بِما قَدَّمَتْ
( أَیْدِیهِمْ فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ ( 48
بعد از آن به جهت تسلیه خاطر مبارك حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله فرماید:
فَإِنْ أَعْرَضُوا: پس اگر روي برگردانند مخالفان از اجابت دعوت ایمان، فَما أَرْسَلْناكَ عَلَیْهِمْ حَفِیظاً: پس نفرستادیم تو را بر ایشان
نگهبان که به اجبار و اکراه ایشان را از اعراض باز داري و به ایمان وادار کنی، پس از اعراض آنها اندوهناك مباش، إِنْ عَلَیْکَ إِلَّا
الْبَلاغُ: نیست بر تو مگر رسانیدن احکام و تو آنچه شرط بلاغ است میرسانی. وَ إِنَّا إِذا أَذَقْنَا الْإِنْسانَ: و بدرستی که ما چون بچشانیم
آدمی را، یعنی عطا فرمائیم او را، مِنَّا رَحْمَ ۀً: از جانب خود بخششی از صحت و ثروت و اولاد و جاه و جلال، فَرِحَ بِها: خوشحال
شود و شادي کند به آن. وَ إِنْ تُصِ بْهُمْ سَیِّئَۀٌ: و اگر برسد ایشان را بدي مانند بیماري و تنگدستی و پریشانی و بلائی، بِما قَدَّمَتْ
أَیْدِیهِمْ: به سبب آنچه مقدم داشته دستهاي آنها، یعنی اعمال قبیحه و ناهنجاري و معاصی، فَإِنَّ الْإِنْسانَ کَفُورٌ: پس بدرستی که آدمی
آن هنگام بسیار ناسپاس و حق ناشناس است.
تبصره: ... ص : 442
آیه شریفه بیان حال جنس انسانی را فرماید که وقتی بخشایش الهی از مال و اولاد و صحت و آسایش به او افاضه شود، خوشحال و
شادمان گردد و هر گاه آسیبی و دردي و ناملایمی از مکاره به او وارد گردد به شآمت اعمال صادره از او که آن هم تکفیر گناهان
او باشد، الطاف سابقه را فراموش نموده در
ص: 443
مقام ناسپاسی و حق ناشناسی برآید و حال آنکه نباید چنین معامله را منظور دارد.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 49 ] ... ص : 443
( لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ یَخْلُقُ ما یَشاءُ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ إِناثاً وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ ( 49
بعد از آن بیان قسمت نعم را فرماید که به اراده اوست:
لِلَّهِ مُلْکُ السَّماواتِ وَ الْأَرْضِ: براي خداست خاصه پادشاهی آسمانها و زمینها، یَخْلُقُ ما یَشاءُ: میآفریند آنچه میخواهد، یَهَبُ لِمَنْ
یَشاءُ إِناثاً:
میبخشد هر که را میخواهد به حکمت دختران نه پسران، وَ یَهَبُ لِمَنْ یَشاءُ الذُّکُورَ: و میبخشد هر که را میخواهد پسران نه
دختران.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 50 ] ... ص : 443
اشاره
( أَوْ یُزَوِّجُهُمْ ذُکْراناً وَ إِناثاً وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقِیماً إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ ( 50
صفحه 329 از 372
أَوْ یُزَوِّجُهُمْ: یا جفت میگرداند ایشان را، ذُکْراناً وَ إِناثاً: پسران و دختران، یعنی هم پسران و هم دختران عطا فرماید به این طریق که
از هر بطنی پسري و دختري، یا از بطنی دو پسر، و از بطنی دیگر دو دختري مرحمت فرماید. وَ یَجْعَلُ مَنْ یَشاءُ عَقِیماً: و قرار میدهد
هر که را خواهد به مصلحت بیفرزند، إِنَّهُ عَلِیمٌ قَدِیرٌ: بدرستی که خداي تعالی داناست به مصلحت دادن و ندادن، تواناست به آنچه
میبخشد و منع مینماید، پس همه کارها و افعال الهیه به حکمت و مصلحت باشد.
بیان: ... ص : 443
حق تعالی احوال بندگان را مختلف ساخته در اعطاي اولاد به حسب مقتضی حکمت و مصلحت، پس بعضی را یک صنف پسر
کرامت فرموده، و بعضی را صنف دختر، و جمعی را هر دو صنف پسر و دختر عطا نموده، و عدهاي
ص: 444
را هیچیک مرحمت نکرده، بلکه بدون اولاد، تمام به مقتضاي مشیت او باشد، چون داعیه والدین گاهی پسر باشد نه دختر، گاهی
دختر نه پسر، یا داعیه مطلق اولاد پس آن را به مشیت خود معلق ساخته تا ایشان قطع داعیه خود کنند و آن را به مشیت سبحانی
واگذارند. بعضی گفتهاند آیه در باره انبیاء نازل شده:
(یهب لمن یشاء اناثا) در شأن حضرت شعیب و لوط علیهما السّلام، (و یهب لمن یشاء الذکور) در باره حضرت ابراهیم علیه السّلام،
(او یزوّجهم ذکرانا و اناثا) در شأن حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله، (و یجعل من یشاء عقیما) در باره حضرت یحیی و عیسی
علیهما السّلام است.
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 51 ] ... ص : 444
اشاره
( وَ ما کانَ لِبَشَرٍ أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ إِلاَّ وَحْیاً أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ ( 51
شأن نزول: ... ص : 444
یهود اعتراض نمودند به حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله چرا خداي تو بیواسطه سخن نمیگوید، در او نگري چنانچه با موسی
سخن گفت و او را میدید حضرت فرمود: حضرت موسی کلام خدا را میشنید و او را نمیدید، آیه شریفه نازل شد:
وَ ما کانَ لِبَشَرٍ: نیست و نشاید مر بشري را، أَنْ یُکَلِّمَهُ اللَّهُ: اینکه تکلم فرماید خدا با او بر وجهی که آن کس خدا را بیند، زیرا ذات
سبحانی منزه از جسم و عوارضات جسمیت باشد، پس دیده شدنی نیست و تکلم سبحانی ایجاد کلام است که طرف مقابل آن را
شنود. بنابراین تکلم خدا با آدمی نیست، إِلَّا وَحْیاً: مگر وحی که آن کلامی است خفی که به سرعت دریابند به طریق الهام یا به
القاي آن در خواب، چنانکه حضرت داود علیه السّلام را زبور الهام نمود، و حضرت ابراهیم علیه السّلام را امر فرمود به ذبح حضرت
اسمعیل در خواب، أَوْ مِنْ وَراءِ حِجابٍ: یا سخن گوید در پس پرده به این وجه که شنیده شوم کلام و کسی دیده نشود، چنانچه با
حضرت موسی علیه السّلام تکلم نمود و او در عقب
ص: 445
حجاب نور بود. در موضح- نقل نموده که خداي تعالی در شب معراج با حضرت رسالت صلّی اللّه علیه و آله تکلم فرمود در پس
أَوْ یُرْسِلَ رَسُولًا: یا بفرستد رسولی را به آن بشر که از جنس ملائکه باشد «1» . دو حجاب: یکی طلاي سرخ و دیگر مروارید سفید
صفحه 330 از 372
مانند جبرئیل، فَیُوحِیَ بِإِذْنِهِ ما یَشاءُ: پس القاي کلام کند آن رسول به آن بشر به فرمان خداي تعالی آنچه خواهد خداوند سبحان،
إِنَّهُ عَلِیٌّ حَکِیمٌ: بدرستی که خداي تعالی برتر است از دیده شدن به چشمها، چه آن از صفات مخلوق است، دانا به افعالی که
مقتضی حکمت او است. پس بر وجه حکمت و مصلحت گاهی بیواسطه تکلم فرماید و گاهی بواسطه.
تبصره: ... ص : 445
بیان وحی: این مطلب مسلم است که بشر به سبب خطاي در عقل محتاج است به پیغمبر که داراي عقل کامل و معصوم از خطا و
مربوط با عالم مبدء و وحی باشد و این وحی هم مانند غرائز، معصوم از خطا و از مسائل مهمه ایمان و یکی از امور مشکله ماوراء
الطبیعه و محیر العقول بشر میباشد، زیرا از پیغمبران سلف چیزي در این قسمت نرسیده الّا قرآن که معرفی انبیاء را به جامعه عالم
فرموده و از وحی و نزول جبرئیل خبر داده که انبیاء داراي دو جنبه هستند:
یکی جسمانی که با سایر مردم مشترك، و دیگر روحانی که رابطه به مبدء و عالم غیب دارند و بدان سبب مهبط وحی و نزول
ملائکه واقع شوند.
حکما و فلاسفه چون عاجز از ادراك وحی شدند، تأویلات سخیفه نمودند و عظمت وحی و اهمیت قرآن را برداشتند. غافل از آنکه
چون احاطه به ماوراء الطبیعه ندارند باید احوالات آن را از وجود پیغمبر که محیط است به امورات غیبیه اخذ نمایند. و در وحی دو
مرحله باشد: یکی مقام فؤادي و حس سادسی فوق بشر، و دیگر حقیقت مستقله وجود ثابته جبرئیل در خارج که نازل میشد بر
پیغمبر و البته شخص متدین کلام قرآنی را بواسطه شبهات واهیه از دست ندهد و اعتقادات خود را به میزان آیات الهیه و فرمایشات
نبویه تکمیل نماید.
تنبیه: ... ص : 445
آیه شریفه عنوان فرمایشات الهی را به سه قسم فرماید:
__________________________________________________
. 1) منهج الصادقین، چاپ 1333 شمسی، ج 8، ص 229 )
ص: 446
-1 وحی عبارت است از القا کردن کلام در قلب پیغمبر بر وجهی که هیچکس را بر آن اطلاعی نباشد، یا ایجاد داعیهاي براي نفس
در فعل و ترك که آن را الهام گویند.
-2 وراء حجاب عبارت است از ایجاد کلام و خلق صوت که آن را به سمع پیغمبر برساند بدون واسطه، چنانچه حق تعالی در کوه
طور با حضرت موسی علیه السّلام تکلم فرمود و از این قبیل است اسرائیلیات- خطابات خداي تعالی با حضرت ختمی مرتبت صلّی
اللّه علیه و آله در شب معراج. و اسرائیلیات- خطابات الهی با انبیاء سلف بدون واسطه.
-3 آنکه امین وحی الهی، مصور و ممثل شده به صورت بشري، و تبلیغ آیات و احکام را نماید و قرآن مجید از قسم سوم باشد که
به توسط جبرئیل بر حضرت نبوي صلّی اللّه علیه و آله نازل گشته.
تتمه: ... ص : 446
ابن بابویه (رضوان اللّه علیه) در اعتقادات فرماید: اعتقاد ما در کیفیت نزول وحی آنکه: میان چشمان اسرافیل لوحی است هر گاه
اراده فرماید خدا تکلم فرماید به وحی، زده شود لوح به پیشانی اسرائیل، پس نظر نماید در آن و قرائت نماید آنچه در آنست، پس
صفحه 331 از 372
القا نماید به میکائیل و او القا نماید به جبرئیل، و جبرئیل القا نماید به انبیاء و اما غشوه عارضه بر پیغمبر وقت نزول وحی به سبب
«1» . عظمت مخاطبه الهی بود به مرتبهاي که سنگین میشد و عرق مینمود حضرت، بعد آیه را تلاوت میفرمود
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 52 ] ... ص : 446
اشاره
وَ کَ ذلِکَ أَوْحَیْنا إِلَیْکَ رُوحاً مِنْ أَمْرِنا ما کُنْتَ تَدْرِي مَا الْکِتابُ وَ لا الْإِیمانُ وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ مِنْ عِبادِنا وَ إِنَّکَ
( لَتَهْدِي إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ ( 52
__________________________________________________
1) سفینۀ البحار، ج 2، ص 638 به نقل از اعتقادات. )
ص: 447
وَ کَ ذلِکَ: و همچنانکه وحی فرمودیم به انبیاء سلف، أَوْحَیْنا إِلَیْکَ: وحی کردیم بسوي تو، رُوحاً مِنْ أَمْرِنا: قرآن را به فرمان ما.
تسمیه قرآن به روح به جهت آنست که قلوب ایمانی به آیات الهی حیات مییابند، چنانچه ابدان به ارواح زنده میشوند. یا مراد
جبرئیل یا ملکی است اعظم از جبرئیل و میکائیل که در زمان حیات حضرت ملازم بود.
چنانچه در کتاب کافی- از حضرت صادق علیه السّلام ابو بصیر سؤال نماید از این آیه، حضرت فرماید: خلقی است از مخلوقات
خداوند عزّ و جلّ اعظم از جبرئیل و میکائیل، بود ملازم رسول خدا، اخبار میداد و تأیید مینمود آن حضرت را و او با ائمه باشد
.«1» بعد از آن حضرت
بعد از آن بر سبیل تعداد نعمت بر آن حضرت فرماید: ما کُنْتَ تَدْرِي: نبودي تو که بدانی پیش از وحی، مَا الْکِتابُ: چه چیز است
قرآن، یعنی قبل از انزال قرآن علم به آن نداشتی، وَ لَا الْإِیمانُ: و نمیدانستی دعوت کردن به ایمان، یا به شرایع و معارف آن عالم
نبودي، یا نمیشناختی اهل ایمان را که چه اشخاص به تو ایمان آرند و کدام ایمان به تو نیارند. وَ لکِنْ جَعَلْناهُ نُوراً: و لکن
گردانیدیم کتاب را نور، یا گردانیدیم ایمان را نوري، نَهْدِي بِهِ مَنْ نَشاءُ: راه نمائیم و هدایت کنیم به آن هر که را بخواهیم، مِنْ
عِبادِنا: از بندگان خود که ایشان به ادله واضحه آن تأمل کنند و در حجج ساطعه آن تعقل نمایند. وَ إِنَّکَ لَتَهْدِي: و بدرستی که تو
بوسیله وحی ما هدایت میکنی مردمان را، إِلی صِراطٍ مُسْتَقِیمٍ:
بسوي راه راست که رساننده به حق است.
تنبیه: ... ص : 447
محققین بیان فرمودهاند که حضرت ختمی مرتبت صلّی اللّه علیه و آله قبل از بعثت، به شریعت خود رفتار مینموده نه به شریعت
لا تحرك به لسانک لتعجل به انّ علینا جمعه و » : انبیاي سلف، و خداوند عزّ و جلّ عطا فرمود به آن حضرت قرآن را بتمامه و فرمود
و ایضا « قرانه فإذا قرئناه فاتّبع قرآنه ثمّ انّ علینا بیانه
__________________________________________________
. 1) برهان، ج 4، ص 132 ، حدیث 1 )
ص: 448
این آیات دلالت دارد بر آنکه پیش از نزول قرآن را میدانست و نزول «1» « وَ لا تَعْجَ لْ بِالْقُرْآنِ مِنْ قَبْلِ أَنْ یُقْضی إِلَیْکَ وَحْیُهُ »
صفحه 332 از 372
جبرئیل براي ابلاغ مورد آن بوده. بنابراین آیه فوق ناظر است به ندانستن حضرت از پیش خود به عبارت دیگر علم حضرت به افاضه
سبحانی بوده نه بالذات است، و پس از ایجاد نور آن سرور آنچه در حیطه امکانی در آید، خداي تعالی از علم ازلی افاضه فرمود
که: وَ عَلَّمَکَ ما لَمْ تَکُنْ تَعْلَمُ
در کتاب کافی- از حضرت صادق علیه السّلام سؤال شد از علم، آیا آن چیزي است که از افواه رجال عالم یاد میگیرد، یا در «2»
کتابی که نزد شما میباشد میخواند پس یاد میگیرد؟ حضرت فرمود: امر بزرگتر از این است، مگر نشنیدي فرمایش الهی را که
سائل عرض کرد: بلی پس فرمود: زمانی هست که معلوم نیست کتاب چیست، تا «... و کذلک اوحینا الیک روحا من امرنا » : فرمود
وقتی که بفرستد خداوند روح را که در قرآن ذکر فرموده. بعد از فرستادن روح را به پیغمبران، دانسته میشود به آن روح، علم و
فهم و به آن روح که عطا فرمود، به هر بندهاي که خواسته تعلیم فهم مینمایند، یعنی آن روح با ما هست و به آن روح است علم و
«3» . فهم ما
[سوره الشوري ( 42 ): آیه 53 ] ... ص : 448
( صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِیرُ الْأُمُورُ ( 53
بعد از آن تفسیر صراط را فرماید:
صِراطِ اللَّهِ الَّذِي لَهُ: راه راست خدائی که مر او راست بخاصه،
__________________________________________________
[...] . 1) سوره طه، آیه 114 )
. 2) سوره نساء، آیه 113 )
3) برهان ج 4 ص 133 ، حدیث 4 و 5، به نقل از کافی و بصائر الدرجات سعد بن عبد اللّه. )
ص: 449
ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الْأَرْضِ: آنچه در آسمانها و زمینهاست از روي خلقیت و ملکیت. بعد از آن وعد مطیعان و وعید مجرمان
فرماید که: أَلا إِلَی اللَّهِ تَصِ یرُ الْأُمُورُ: آگاه باشید و بدانید که بسوي خداست بازمیگردد کارهاي خلایق در آخرت و همه کس را
مطابق اعمال به عدل جزا خواهد داد، یا جمیع امور در تمام اوقات به ذات ذو الجلال بازمیگردد.
تفسیر برهان- از حضرت باقر علیه السّلام فرمود: بتحقیق افتاد قرآنی در دریا، پس یافتند آن را تمام آنچه در آن بود رفته بود مگر
«1» « الا الی اللّه تصیر الامور » این آیه
__________________________________________________
. 1) برهان ج 4، ص 134 ، حدیث 15 )
ص: